سال سایه ها
پالتوئی
شمیز
496
9786002965936
2
1399-09-05
1398
363
76494
650000
(داستان های کودکان انگلیسی،قرن20م)
کتاب سال سایه ها اثری است از کلر لگراند به ترجمه حسین فدایی حسین و چاپ انتشارات پیدایش. داستان دختری که با ورشکست شدن پدرش و رفتن مادرش مجبور است به سالن کنسرتی که حالا دیگر خبری از اجرا و موسیقی در آن نیست برود و با مادربزرگ و پدرش در آن جا زندگی کند. زندگی سخت و کسل کننده اولیویا می گذرد تا اینکه روزی اتفاقی عجیب می افتد و دختر را به تلاش و تکاپو وامی دارد. او چهار دوست پیدا می کند، چهار روح سایه وار که همه چیزشان به سالن کنسرت وابسته است و اگر آن تعطیل شود، برای ابد در آن جا محبوس می شوند. اولیویا می خواهد همه قدرت خود را برای کمک به آن ها به کار بگیرد.
اول همه چیز آرام بود، مثل آرامش قبل از طوفان.
نمی توانستم حرکت کنم؛ نمی توانستم آب دهانم را قورت دهم یا نفس بکشم یا چشم هایم را باز کنم. تنها چیزی که حس می کردم دست هنری بود که دستم را فشار می داد.
و سرما.
سرما همه جا بود. از دهان و بینی ام و حتی از زیر پلک هایم به داخل نفوذ می کرد. زیر ناخن هایم می خزید. تمام موهای تنم مثل سوزن های نقره ای یخ زده بود.
سعی کردم جیغ بزنم. صدای زمخت و زنگ داری توی گوشم پیچید. صدای مردن بود؟ خمیازه می کشید، می غرید و مثل ناخن های تیز درونم را می خراشید. می خواستم دستم را روی گوش هایم بگذارم و مانعش شوم. ولی نمی توانستم حرکت کنم، نمی توانستم دستم را از دست هنری رها کنم. اگر این کار را می کردم، شاید هر دوی مان کشیده می شدیم توی سرما.
بدتر از سرما این حس بود که من دیگر کاملا خودم نبودم. بله، اولیویا بودم، ولی تنها نبودم.