رقعی
شمیز
372
9786229968741
3
1401-03-25
1401
409
72660
1150000
(داستانهای فارسی،قرن 14)
کتاب دچارت شدم رماني است از مريم السادات نيكنام به چاپ انتشارات آئي سا.
پسر سي ساله اي به نام محمد بعد از فوت برادرش، مسيح، با اصرار پدر براي ازدواج با زن برادر خود مواجه مي شود. ياسمن نيز با درگذشت همسرش، نگران از دست دادن فرزند پنج ماهه اش در قبال پاسخ منفي به محمد است. اين دو جوان كه هيچ دلبستگي به يكديگر ندارند، در آخر تسليم حرف حاجي مي شوند و تن به زندگي مشترك اجباري مي دهند.
نگاهشان در سكوتي سنگين درهم گره خورد. آيا اين امكان وجود داشت روزي علاقه اي بين شان به وجود بيايد. آن هايي كه هريك براي ورود به اين زندگي دلايل خودشان را داشتند. دلايلي كه هيچ ارتباطي به علاقه نداشت.
تنها چند ثانيه لازم بود تا محمد درگير چشمان ياسمن شود. چيزي مانند جريان برق از چشمان كشيده و محجوب ياسمن قلب محمد را لرزاند. يك حس عجيب كه تا به حال تجربه نكرده بود. چشمانش زيبا بود. چرا تا به حال متوجه اين زيبايي نشده بود. به سختي توانست نگاه از آن چشمان زيباي كشيده بگيرد و دوري در صورت ريز نقش مهتابي رنگش بزند.
