کتاب دو برج (ارباب حلقه ها 2)، اثر جی. آر. آر. تالکین است با ترجمه ی رضا علیزاده و چاپ انتشارات روزنه.

ارباب حلقه ها یکی از مشهورترین و تاثیرگذارترین کتاب های ادبیات در قرن 21 به شمار می رود. کتاب پیش رو رمانی فانتزی و تخیلی است که در واقع دنباله ی رمان پیشین تالکین «هابیت» می باشد. دو برج بخش دوم ارباب حلقه ها است که داستان تک تک یاران حلقه را بازگو می کند. سام و فرودو باید حلقه نفرین شده را برای نابودی به قلمرو فرمانروایی تاریکی ببرند. فرودو می داند که اشباح حلقه دنبال او می گردند و حلقه قدرت که او حامل آن است، دشمن را قادر به نابودی هرچه نیکی در سرزمین میانه است، می سازد. از این رو آن را به جایی که نابودیش در آنجا ممکن باشد، می برند. راهنمای این دو نفر در سفر گولوم فریبکار است که شهوت حلقه ی قدرت او را مسخ کرده است…

با گفتن این حرف از هم جدا شدند. اسب های روهان بسیار چابک بودند. وقتی گیملی پس از مدتی پشت سرش را نگاه کرد، گروه ائومر از هم اکنون کوچک و دور می نمود. آراگورن پشت سر را نگاه کرد: همچنان که با سرعت راهشان را ادامه می دادند، مراقب ردپاها بود و خم شده بود و سرش را پهلوی گردن هسوفل نگه داشته بود. طولی نکشید که به کرانه انت واش رسیدند و آنجا به ردی برخوردند که ائومر از آن سخن گفته بود و از شرق، از طرف ارتفاعات می آمد.

آراگورن از اسب پیاده شد و زمین را از نزدیک بررسی کرد، آنگاه دوباره به روی زین جست و سواره مسافتی به طرف شرق رفت. از کنار می راند و مراقب بود که از روی رد پاها نگذرد. سپس دوباره پیاده شد و زمین را کاوید و پیاده برگشت و جلو رفت.

وقتی برمی گشت، گفت: «چیز زیادی برای پیدا کردن نیست، رد اصلی با گذشتن سوارها که برمی گشته اند تماما مغشوش شده؛ مسیر آنها به طرف بیرون باید نزدیک رودخانه قرار داشته باشد. اما رد پاهای طرف شرق تازه و واضح است. اینجا هیچ رد پایی نیست که در جهت دیگر برود، یعنی به طرف آندوین برگردد. حالا باید آهسته تر برانیم و مطمئن شویم که هیچ ردی یا رد پایی از هر دو جهت منشعب نمی شود. اورک ها از این نقطه باید متوجه شده باشند که تعقیب می شوند. ممکن است که تلاش کرده باشند تا قبل از این که تعقیب کننده ها به آنها برسند، اسیرهای خودشان را از معرکه دور بکنند.»

همچنان که پیش می راندند روز تاریک شد. ابرهای خاکستری کم ارتفاع از روی بلندی ها آمدند. مه خورشید را در لفاف پیچید. با رفتن خورشید به طرف غرب هوا به تدریج به تاریکی گرایید و شیب های پوشیده از درخت جنگل فنگورن با هیبت نزدیکتر شد…