کتاب خوش هوندی لیلی اثری است از سیمین شیردل به چاپ انتشارات برکه خورشید. این کتاب از زبان دختری روایت می شود که شکستی عاطفی را در زندگی اش پشت سر گذاشته است، کسی که در خانواده ای نه چندان سخت گیر و نه چندان آزاد زندگی کرده، پدر و مادری داشته که بی نهایت عاشق یکدیگر بوده اند و فرزندانشان را در درجه دوم اهمیت قرار می دادند. لیلی درست در اوج جوانی از آرش رو دست می خورد و نسبت به مردها بی اعتماد می شود؛ او تلاش می کند آن ها را جذب کند اما با بی اعتنایی عذابشان دهد. تا اینکه یک مهمانی با مهمانی ویژه همه چیز را طوری دیگر رقم می زند.

داستان از کوپه ای در قطار آغاز می شود، از سفری برای رهایی از اسارت و رفتن به بندر، به جایی که ارزشش برای لیلی بالاس و شاید مرهمی باشد بر گذشته و زندگی نه چندان دلچسبش.

مهمانی های زنانه ای که می رفتم پر بود از این دست داستان های واقعی و شایعات فراوان تر، مسن ترها با جوان ترها، جوان ترها با مسن ترها! هیچ ابایی هم از این که حقیقت کثیف زندگی اشان را بازگو کنند نداشتند! با وجود زندگی خوب و همسران خوب تر که زبانزد همگان بود، داشتن دوست پسر در کنار تمام مواهب زندگی اشان انگار جزئی از عادات عجیب و غریب آن ها شده بود و عیب و عاری هم در این قضیه نمی دیدند.

به دنیای مجازی پا می گذاشتند و با گذاشتن عکس از خودشان و تعاریف عده ای بیکارتر، از خود بی خود می شدند و تصور می کردند هنرپیشه هالیوودی هستند و از زیبایی کسی به گرد پایشان نمی رسد. بی رودربایستی عکس های دوستان مذکرشان را به هم نشان می داند و در مورد آن ها از هم نظر می خواستند. وقتی با چنین رفتارهای ضداجتماعی رو به رو می شوی مسلما قبح مسئله می ریزد و عادی می شود و گاهی عادت!