اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

خانه درختی156 طبقه

وضعیت: موجود
امتیاز:
گروه بندی
قطع

رقعی

نوع جلد

شمیز

تعداد صفحات

290

شابک

9786225682788

نوبت چاپ

1

سال چاپ

1401

وزن

246

کد محصول

120092

قیمت پشت جلد

1600000


مشخصات تکمیلی :

(داستان های کودکان انگلیسی،تصویرگر:تری دنتون)

تاریخ ورود محصول: 1401/11/16

قیمت برای شما: 1600000ریال

توضیحات

کتاب خانه ی درختی 156 طبقه اثری است از اندی گریفیتس به تصویرگری تری دنتون، ترجمه زیبا عرب حنایی و چاپ انتشارات آرشیو روز.

اندی و تری دو دوست و ساکنان خانه درختی 156 طبقه ای هستند که هر از گاهی 13 طبقه به آن اضافه می کنند. اکنون نزدیک به سال نو است و آن ها جشن را در خانه درختی شان که به تازگی 13 طبقه ی جدید مثل آکواریوم، سرزمین عجایب، دفتر سوسیس گم شده، طبقه چیزای بدبو و… به آن اضافه شده برپا می کنند. البته آن ها تنها کسانی نیستند که در داستان این کتاب حضور دارند، پنگوئن ها، مورچه ها، موریانه ها، بابانوئل ها و… در کنار تری و اندی ماجراهایی جذاب، خنده دار و دوست داشتنی را شکل می دهند و مخاطب را به دل اتفاقاتی هیجان انگیز و گاه عجیب و غریب می کشانند.

اثر حاضر مناسب گروه سنی ج و هر خواننده ی مشتاق و علاقه مند به قصه های جدید و خنده آور است.

گزیده ای از کتاب

تری یواشکی گفت: «بابانوئل داره میاد اینجا.»

گفتم: «می دونم. ولی فکر کنم اینجا جای مناسبی برای فرود اومدنش نباشه. یه گودال آب گنده وسط اتاقه. باید بهش هشدار بدیم.»

تری گفت: «نه. اگه بهش هشدار بدیم می فهمه که خواب نیستیم. شاید اصلا دیگه نیاد اینجا. اگه نیاد دیگه هدیه هم نمی گیریم.»

گفتم: «ولی خوب اگه بهش نگیم ممکنه اینجا اتفاقی براش بیفته.»

«تو می خوای بگی بابا نمی دونه چه طور سورتمه ش رو فرود بیاره؟؟ مطمئنم که می تونه. یه عالمه تمرین کرده.»

جواب دادم: «حتما، ولی…

تری آروم پرسید: «چی شد؟»

جواب دادم: «نمی دونم. ولی با توجه به این همه صدای واق، تق، دینگ و بوووم، فکر کنم بابانوئل سقوط کرد.»

تری گفت: «فکر می کنی الان می تونیم چشمامون رو باز کنیم؟»

گفتم: «آره.»

چشمامون رو باز کردیم و نگاهی به اطراف انداختیم.

تری گفت: «بابانوئل اینجا نیست.»

گفتم: «هدیه هامون هم نیست. جورابای ساق بلند من خالیه.»

تری در حالی که داشت از لبه ی طبقه بیرون رو نگاه می کرد گفت: «نه اندی. داری اشتباه می کنی. یه دونه اسب برقی این پایینه. بابانوئل برای من یه دونه اسب برقی آورده.»

گفتم: «اون که اسب برقی نیست. یکی از گوزنای بابانوئله. حتما موقع فرود توی گودال سقوط کرده و از لبه ی طبقه افتاده پایین.»

تری جواب داد: «فکر کنم حق با توئه. فقط همین یه دونه گوزن نیست که افتاده توی بوته ها. چند تا دیگه هم هست.»

گفتم: «پس بابانوئل کجاست؟»

تری به جایی اشاره کرد و گفت: «اونجا رو ببین، روی یه بوته بالای طبقه ی ماشین شبیه سازی افتاده.»

گفتم: «وای… اون شاخه خیلی نازکه.»

تری گفت: «آره و بابانوئل هم یه کم گنده ست.»

جواب دادم: «آره و یه کم سنگینه.»

تری پرسید: «به نظرت شاخه می شکنه؟»

گفتم: «امیدوارم که این طوری نشه، ولی تقریبا مطمئنم که این اتفاق میفته.»

یه صدای شکستن اومد… بعدشم صدای افتادن… شاخه با یه ضربه ی ناگهانی شکست… بابانوئل افتاد… به شاخه زیری برخورد کرد و مستقیم پرتاب شد توی ماشین شبیه سازی.

صدای غژ غژ بلند شد و چند لحظه بعد یه عالمه بابانوئل خوشحال، رژه کنان از دستگاه بیرون میان.

Array