جشن جنگ
1
1397
128
78618
220000
(داستان های فارسی،قرن14)
کتاب جشن جنگ اثری است از احمد دهقان، به چاپ انتشارات نیستان. کتاب حاضر ده داستان کوتاه با موضوع جبهه و جنگ را دربردارد و عناوین آن ها عبارت است از: “جشن جنگ، “تانک چی ها، “رفیق، “قربانی، “بوی کافور و گلاب، “آخرین زمستان جنگ، “نشانه، “بی مروت، “تک تیرانداز و “فراموشی.
فرمانده در حالی که می دوید و صدایش از سمت رودخانه می آمد، فرمان داد پیاده شویم. کناره های بار کامیون را گرفتیم و ریختیم پایین. چفت هم – کنار کامیون – در شانۀ خاکی جاده نشستیم تا خبرمان کنند. از جلو، سربازهای درهم شکسته و خونین و هراسان، از تاریکی شب بیرون می آمدند، تند چیزهایی می گفتند و مثل باد می گذشتند. در میان حرف هایی که از میان تاریکی می آمد، فهمیدیم سربازها و تانک های دشمن دارند پیش می آیند و نیروهای ما عقب نشسته اند و هیچ کس جلودارشان نیست. ما را آورده بودند که تا آخرین نفس جلوی دشمن بایستیم و نگذاریم از پل بگذرند. این را فرمانده همان جا به مان گفت.
حرکت مان دادند و به ستون از روی پل آهنی گذشتیم. هر از گاهی، نور قرص نصفه و نیمۀ ماه و انفجار توپ ها، به بدنۀ آهنی پل می خورد و چشم مان را می زد. توی ستون هیچ کس حرفی نمی زد؛ حتی رضا که با آن پای مصنوعی اش، قبلا لحظه ای دست از خنده و شوخی نمی کشید. همه می دانستیم که جلوتر از ما نیرویی نیست و ما را عبور داده اند تا آن ور پل، جلوی سربازهای دشمن را بگیریم و گفته بودند اگر رسیدند، پل را منفجر کنیم و تا آخرین نفس جلوشان بایستیم و … همه معنی این کلمات را خوبِ خوب می دانستیم!