تو زودتر بکش 1 (روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از 60 سال…)،(کتاب های اطلاعاتی-امنیتی 4)
رقعی
شمیز
414
9786227177190
2
1399-11-07
1399
461
95650
550000
(تاریخ ترور های دولتی اسرائیل و سازمان امنیت همگانی اسرائیل)
کتاب تو زودتر بکش به قلم محقق اسرائیلی رونین برگمن نگارش شده و با ترجمه وحید خضاب از سوی انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است.
کتاب پیش رو حاصل تحقیقات برگمن و مطالعه و بررسی مقاله ها، کتاب و اسنادی است که برخی از آن ها را به شکلی غیر قانونی به دست او رسیده اند، هم چنین این اثر در پی گفت و گوی نویسنده با افرادی که به طور مستقیم زمانی در سازمان ها و وقایع اشاره شده در کتاب حضور داشته اند به منبعی گرانبها و دست اول مبدل شده است.
این اثر جلد نخست از مجموعه کتاب های اطلاعاتی- امنیتی است که پیرامون نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل و تاریخ شصت ساله ی ترورهای موساد از ترور مبارزین فلسطینی گرفته تا ترور عماد مغنیه و دانشمندان هسته ای و موشکی ایران اختصاص یافته است.
مطالعه این دست کتاب ها که از زاویه دید جبهه مقابل و کسانی که از طرفداران رژیم صهیونیستی هستند روایت می شود، باعث پر رنگ شدن حقایق و کسب دیدی همه جانبه از وقایع جاری در این سازمان هاست.
اما هدف این عملیات، خیلی فراتر از گرفتن انتقام از یک شخص خاص بود، هر چقدر هم که گناهان آن شخص فجیع بوده باشد. بن گوریون به هارل و تیمش دستور داد که به صورت فیزیکی صدمه ای به آیشمن وارد نکنند -گرچه کشتن او آسان ترین گزینه روی میز بود- در عوض او را بربایند و به اسرائیل بیاورند تا در آنجا در برابر دادگاه بایستد. هدف این بود که از طریق افشای رفتارهای یکی از دست اندرکاران اصلی هولوکاست، در سطح بین الملل یک آگاهی بخشی پر سر و صدا و یک خاطره فراموش نشدنی درباره آن ایجاد کنند.
ده ها نفر از نیروهای عملیاتی و همکاران موساد در این عملیات مشارکت کردند. بعضی از آنها حتی تا 5 گذرنامه مختلف از 5 کشور در اختیار داشتند و از آنها به تناوب استفاده می کردند. این افراد، در چند خانه امن در نقاط مختلف پایتخت آرژانتین تقسیم شده بودند.
در روز 11 می [21 اردیبهشت 1339]، اعضای تیم در نزدیکی یک ایستگاه اتوبوس مستقر شدند. آنها [با توجه به شناسایی هایشان] از قبل خبر داشتند که کلمنت، هرشب ساعت 7 و 40 دقیقه در این ایستگاه از اتوبوس پیاده شده و فاصله کوتاه آنجا تا خانه اش را پیاده طی می کند.
آن شب هم اتوبوس [سر ساعت] آمد، اما خبری از آیشمن نبود. به تیم دستور داده شده بود که حداکثر تا ساعت 8 آنجا بماند و اگر تا آن موقع پیدایش نشد، محل را ترک کنند تا باعث ایجاد سوءظن نشوند.