کتاب تمام کن آنچه را شروع کرده ای، هنر پشتکار، عمل، اجرا و خودتنظیمی (شروع کردی، تمومش کن)، اثر پیتر هولینز است با ترجمه ی سحر نوشادمطهر و چاپ انتشارات السانا.
کتاب پیش رو راهنمای ارزشمندی برای گام برداشتن در مسیر تحقق آرزوهای تان است. ترفندهای زیادی در این کتاب وجود دارد که اکثریت آنها برای بالا بردن نیروی اراده است، نیرویی که شما را کمک می کند تا در مسیر تحقق بخشیدن به اهدافتان قدرتمندتر حرکت کنید. وقتی بتوانید در مقابل انجام دادن کار سخت به خودتان پاداش دهید، دیگر به پایان رساندن کاری که شروع کرده اید، یک عمل سخت به شمار نمی آید، بلکه تبدیل به فعالیتی لذت بخش می شود. هم چنین اگر با پشتکار وارد مسیری شوید می توانید کارهایتان را به مرحله ی اجرا برسانید، اهدافتان را محقق کنید و بدین صورت طعم شیرین پیروزی را بچشید. کتاب حاضر ارزش دستیابی به پشتکار و به انجام رساندن کارهای سخت را نمایان کرده و گامی به سوی اجرا و تحقق اهداف برداشته است.

داشتن پشتکار، صددرصد ذهنی است. ذهنیت به کمک پشتکار می رود و پشتکار به کمک تلاش شناختی، موانع بازدارنده را شناسایی می کند.

بینش ذهنی چه تعریفی می تواند داشته باشد؟ ذهنیت یا بینش ذهنی، همان تجسم و متصور ساختن اهداف و تلاش برای رسیدن  به آن است. داشتن فکر منسجم، تمام آن چیزی است که برای داشتن انگیزه و اراده لازم است.

جرالد از جمله افرادی است که طرز فکر بازدارنده اش مانع دست یابی به اهدافش می شود. او آرزو داشت برای خودش کسب و کاری راه اندازی کند. از لحاظ فکری مصمم بود و همیشه این رویا را در سر می پروراند که روزی کارآفرین مشهوری همچون استیو جابز شود. با این که می دانست موفقیت چیزی نیست که هرکسی بتواند کسبش کند، متوجه این موضوع نشده بود که رسیدن به موفقیت ممکن است منجر به بروز شرایط ناگوار گردد.

زمانی که می خواست کسب و کارش را راه اندازی کند، شرایطی پیش آمد و او را دلواپس کرد. برای مثال، مجبور بود برای این کار سرمایه گذاری کند و از این که سرمایه اش را از دست بدهد و نتواند دوباره به دستش بیاورد هراس داشت. این ترس همواره اذیتش می کرد. مسئله دیگری که او نمی توانست آن را تحمل کند، صرفه جویی و کاهش هزینه هایی بود که برای شروع کسب و کارش به پول آن احتیاج داشت. زندگی بدون رفاه با او سازگار نبود و نمی توانست از پسش بربیاید. او به جای این که شرایط ناسازگار را بپذیرد و با ترس هایش کنار بیاید، عنان از کف داد. به این نتیجه رسید که کارآفرین شدن ارزش این همه رنج و زحمت را ندارد. به نقشه کار علاقه مند بود، ولی آمادگی انجام آن را نداشت. با علم بر این که شروع کار تجارت همه اش گل و بلبل نیست، کارش را رها کرد.