کتاب تام گیتس 18 (10 تا داستان خفن) نوشته ی لیز پیشون است به ترجمه زیبا عرب حنایی و چاپ انتشارات آرشیو روز.

تام گیتس یک اثر جذاب و خواندنی برای نوجوان هاست که شخصیت اصلی آن یک پسر نوجوان شر و شیطان است. او از زندگی عجیب و غریب و خنده دارش می نویسد و نقاشی ها و تصاویر جالبی را به نوشته هایش اضافه می کند که همین موضوع باعث خواندنی تر شدن یادداشت هایش می شود.

در جلد 18 ام از مجموعه داستان های تام گیتس، ده داستان خفن جا گرفته که نقش آفرین های اصلی این داستان ها، خانواده، دوستان و اطرافیان تام گیتس و خود او هستند. گم شدن لبخند دلیا خواهر تام، برنده شدن بلیت بخت آزمایی او در مدرسه، روز بدون روپوش مدرسه و فراموشی تام، راهیابی تام و دوستش به دفتر معلم ها و چایی خوردن در کنار آن ها، گیر افتادن دلیا و او در آسانسور و… از ماجراهایی است که در این کتاب جا گرفته است.

«اوه، خوب شد یادم اومد.»

وقتی مامان این رو می گه، اصلا نشونه ی خوبی نیست.

مثلا: «خوب شد یادم افتاد… باید ناخونات رو کوتاه کنی تام!»

«خوب شد یادم اومد… باید گوشات رو تمیز کنم تام!»

«خوب شد یادم اومد… وقت حموم کردنه تام.»

این بار هم اشتباه نکردم.

مامان گفت: «باید یه نوبت دندون پزشکی هم برای تو بگیرم. خیلی وقته نرفتی.»

فهمیدم مامان داره به دندونام نگاه می کنه، پس دهنم رو بستم.

آخرین باری که رفتم دندون پزشکی، نفر قبل از ما یه صداهای خیلی ترسناکی می داد. منشی سعی می کرد وانمود کنه اتفاقی نیفتاده و یه چند تا استیکر بهم داد تا باهاش سرگرم بشم.

توی مدتی که منتظر بودم، اونا رو رنگ کردم، ولی خیلی اثری نداشت. هم چنان داشتم به اون صداها فکر می کردم.

مامان بهم گفت نگران نباشم.

اون برام توضیح داد: «اون صداها به خاطر اینه که اونا چند وقته برای چکاپ دندوناشون نرفتن پیش دندون پزشک. همینه که تو باید مرتب مسواک بزنی، شیرینی زیاد نخوری و مرتب برای معاینه بری پیش دندون پزشک.»

اگه تلاشش برای این بود که من حال بهتری داشته باشم، باید بگم نتیجه نداشت. در مورد اون صداهای «آخ و اوخ» بهش گفتم و اینم یادآوری کردم که دندون پزشکه چندبار نوبت من رو کنسل کرده، چون اونقد شلوغه که دیگه وقت نداره.

«دقیقا همین رو می گم تام. نباید فاصله نوبت معاینه ی دندونات این قدر طولانی بشه.»

(این جوابی نبود که من منتظرش بودم.)