به من فرصت بده
رقعی
شمیز
90
9782000848554
1
1399
100
95753
230000
(داستان های فارسی،قرن 14)
کتاب به من فرصت بده، توسط نویسندگانی چون، بهار بقایی، شکیبا بهرامی، مائده زمانیان و حدیث عارفان نوشته شده است. انتشارات 360 این کتاب را در 92صفحه منتشر و وارد بازار کتاب کرده است.
به من فرصت بده، روایت گر زندگی دختری به اسم کتایون است، کتی تنها فرزند خانواده ای است که در اصفهان زندگی می کنند؛ او پس از قبولی در دانشگاه راهی تهران می شود و همین اتفاق ماجراهایی غیر قابل پیش بینی و جذاب را به دنبال می آورد…
با چشم های بسته به صدای برخورد قطره های باران به شیشه ی پنجره اتاق گوش می کردم و لحاف گل سرخ را تا زیر بینی ام بالا کشیده بودم و به این فکر می کردم که همه چیز این خانه برای من فرق دارد؛ مثل رختخواب هایش که از همان بچگی که خاطرم هست علاوه بر تنم دلم را هم از حس امنیت گرم می کرد.
از جا برخاستم، پرده ها را کنار کشیدم و پنجره را باز کردم، هجوم یک باره ی نور و باد سرد، رخوت و خواب آلودگی را از تنم بیرون کشید. هرم نفس هایم در هوا پخش می شد و باد موهایم را پریشان تر می کرد. برف دیشب قسمتی از کف حیاط را پوشانده بود و دوچرخه ی قراضه ی پدر زیر درخت قدیمی خرمالو پناه گرفته بود. وسوسه ی یک لیوان چای داغ مرا از کنار پنجره به آشپزخانه کشاند. میز صبحانه جمع نشده بود. تصمیم گرفتم روزم را با صبحانه ی مفصلی شروع کنم. وقتی سرم را بالا آوردم، صدای چرخش کلید را شنیدم و به استقبال مادر رفتم و کیف دستی اش را گرفتم، پالتوی قهوه ای اش را به جالباسی آویزان کرد و سلام داد. سمت آشپزخانه رفتم و گفتم: ( تا شما لباست را عوض کنی منم واسه تون یه چایی می ریزم. ) وقتی برگشتم روی صندلی چوبی کنار شومینه نشسته و چشم هایش را بسته بود، لابه لای گلدان های کوچک کنار دستش روی میز جا باز کردم و سینی چای را گذاشتم و خودم روی زمین نشستم و به زانوهای مامان تکیه دادم. حرکت آرام انگشت هایش روی موهایم بهانه ی خوبی بود برای دلگرم شدن در این زمستان از همیشه سردتر.