بهارستان (ادبیات کهن)
وزیری
شمیز
236
9786222343750
1
1400-10-14
1400
351
105378
760000
(شعر فارسی،قرن12-9ق،نثر فارسی،قرن 9ق،مقدمه،تصحیح و تعلیقات:هادی اکبرزاده)
کتاب بهارستان: اثر نورالدین عبدالرحمن جامی است با مقدمه و تصحیح و تعلیقات هادی اکبرزاده و چاپ انتشارات روزنه.
این اثر حاوی حکایات و اندرزهایی اخلاقی به نثر ساده و مسجع آمیخته با نظم و یکی از مشهورترین آثار جامی است. اثر حاضر به پند و اندرز، حکایات حکمت آمیز، مطالب اخلاقی و همچنین شرحی از احوال شاعران ایرانی پرداخته است. کتاب پیش رو شامل یک مقدمه، هشت روضه و یک خاتمه است. جامی بهارستان خود را به پیروی از شاهکار گلستان سعدی نگاشته است.
قطعه
خواهی که شاه عدل کند، عدل پیشه باش//در کار خود که معرکه گیرودار توست
شاه آینه ست هرچه همی بینی اندرو//پرتو فکنده، قاعده کار و بار توست
حکمت- پادشاهی از حکیمی طلب نصیحت کرد. حکیم گفت: از تو مسئله ای بپرسم، بی نفاق جواب گوی. زر را دوستر می داری یا خصم را؟ گفت: زر را. گفت: چون است که آن را که دوستر می داری –یعنی زر را- این جا می گذاری و آنچه او را دوست نداری- یعنی خصم را- با خود می بری؟ پادشاه بگریست و گفت: نیکو پندی دادی که همه پندها در این درج است.
هزارگونه خصومت کنی به خلق جهان//ز بس که در هوس سیم و آرزوی زری
تراست دوست زر و سیم و خصم، صاحب آن// که گیری از کفش آن را به ظلم و حیله گری
نه مقتضای خرد باشد و نتیجه عقل//که دوست را بگذاری و خصم را ببری
حکایت= اسکندر یکی از کاردانان را از عملی شریف عزل کرد و عملی خسیس به وی داد. روزی آن مرد بر اسکندر درآمد و گفت: چگونه می بینی عمل خویش را؟ گفت: زندگانی پادشاه دراز باد! نه مرد به عمل بزرگ و شریف گردد بلکه عمل به مرد بزرگ و شریف شود، پس در هر عمل که هست نیکو سیرتی می باید و داد و انصاف. اسکندر را سخن وی خوش آمد و عمل وی به وی باز داد.
قطعه
بایدت منصب بلند بکوش//تا به فضل و هنر کنی پیوند
نه به منصب بود بلندی مرد//بلکه منصب بود به مرد، بلند
حکمت- سه کار از سه گروه زشت آید: تندی از پادشاهان و حرص بر مال از دانایان و بخل از توانگران.
قطعه
این سه کارست کش نگارد زشت//از سه کس خامه نگارنده:
تنخویی ز پادشاه قوی//حرص دانا و بخل دارنده
حکمت- حکیمان گفته اند که همچنان که جهان به عدل آبادان گردد، به جور ویران شود. عدل از ناحیت خویش به هزار فرسنگ روشنایی دهد و جور از جای خود به هزار فرسنگ تاریکی آورد.