کتاب برتی شخل پخل 6 (با شرکت شهرت جان) اثر آلن مک دونالد است به ترجمه زهرا اشرفی و چاپ انتشارات حوض نقره.

برتی شخل پخل یک پسر عجیب و غریب با عادت هایی چندش آور است که انگار هیچ وقت بزرگ نمی شود. او بعد از شنیدن این خبر که به پسر بچه ای برای ایفای یک نقش نیاز دارند، به خاطر علاقه زیادی که به بازیگری دارد هر طور شده شرایط را فراهم می کند تا برای تست حاضر شود و اتفاقا بعد از این که تست می دهد قبول هم می شود؛ غافل از این که قرار است در یک تیزر تبلیغاتی نقش بازی کند و نقشی که برایش در نظر گرفته شده کمی خجالت آور است! وای! برتی باورش نمی شود که باید توی وان حمام باشد و همه تلویزیون ها او را نشان دهند.

پدر گفت: «تو از ماهی گیری خوشت نمیاد.»

برتی جواب داد: «برای این که هیچ وقت نرفتم.»

مادر در حالی که دست به سینه ایستاده بود گفت: «شاید به خاطر اینه که پدرت هیچ وقت پیشنهاد نداده تو رو با خودش ببره!»

پدر به روی خودش نیاورد. بردن برتی به هرجایی خطرناک بود، ولی دیگر ماهی گیری یعنی این که دنبال دردسر بگردی. احتمالا سر تا پا گلی می شد و داخل رودخانه می افتاد. هر اتفاقی می افتاد، یک چیز قطعی بود -اگر برتی همراهش می رفت آرامش لحظه ای وجود نمی داشت.

پدر گفت: «احتمالا برایت خسته کننده باشه. یک عالمه وقت باید یک جا ثابت بشینی.»

برتی پرسید: «ولی مگه ماهی نمی گیری؟»

پدر گفت: «بعضی وقت ها -تازه اگر خوش شانس باشی.»

برتی گفت: «من باید تو ماهی گیری خوب باشم، یادتونه وقتی اون ماهی قرمزه رو گرفتیم؟»

سوزی پشت چشم نازک کرد و گفت: «اون توی شهربازی بود!»

برتی مشتاق بود برود ماهی گیری. بی نهایت کار آسانی به نظر می آمد.