اثری از اعظم فرخزاد (آخوندزاده) که توسط انتشارات پرسمان به چاپ رسیده است. کتاب حاضر جدای استفاده از استنادهای کوتاه تاریخی؛ براساس تحلیل نویسنده شکل گرفته است. «شهربانو» یکی از همسران «ناصرالدین شاه قاجار»، با ذهن خبیثِ خود، برای رضایت دل شاه و مخفی نگه داشتن برخی از اسرار دست به ماجراجویی های عجیبی می زند و افراد زیادی از اهالی کاخ های شاهی را به دردسر می اندازد. داستان با طوفان شن و مرگ گل نسا آغاز می شود؛ گل نسا و پرنسا خواهران دوقلویی هستند که از شر شهربانو در امان نبوده و از جانب او آسیب های بسیاری را متحمل می شوند.

شمشاد خانم آهی کشید: «آه گل نسا، اگر سلیطگی نمی کردی و نمی گفتی که نزد شاه راز شهربانو را افشا خواهی کرد، حال زیر خروارها خاک نمی خوابیدی بلکه اکنون در حرمخانه ی مجلل و تختخواب گرم و نرم شاه غلت می زدی و آسوده میان بازوان او به خواب خوشی می رفتی و لذت دنیا را می بردی. کاش به شهربانو نمی گفتی که اسرارش را نزد شاه فاش خواهی کرد بلکه می گذاشتی تا پایت به حرمخانه ی شاهی برسد آن گاه اگر دلت می خواست راز او را افشا می کردی نمی خواست نمی کردی. البت می توانستی بکنی! دختری نوجوان و ساده بودی که هنوز میان درباری های موذی و سیاستمدار رها نشده و رسم و رسوم حیله گری را یاد نگرفته بودی آیا حالا روحت این جا حضور دارد و صدای مرا می شنوی؟…