کتاب اژدها زادگان اثری است از جورج رر مارتین به ترجمه حسین شهرابی و چاپ انتشارات باژ. مجموعه ای فانتزی و تخیلی که در دنیای ذهنی نویسنده ساخته و پرداخته شده و حاوی سه روایت از خاندان تارگین است که بیشتر ساختاری شبیه به بریده هایی از تاریخ دارند و چندان شبیه به شکل رایج داستان نیستند. اژدها زادگان سه بخش با عناوین “شاهدخت و شهبانو، یا سیاه ها و سبزه ها”، “پسران اژدها” و شاهزاده ی شریر، یا برادر شاه” را در خود جای داده و مترجم آن سعی در برطرف سازی ابهامات موجود و احتمالی با ارائه توضیحات مورد نیاز در پاورقی داشته است.

شصت فرسنگ آن سوتر، در جنوب غرب، آشوبی دیگر گونه در تامبلتون حاکم بود. در همان حال که قدمگاه شاه از وحشت به رعشه افتاده بود، دشمنانی که سبب این وحشت شده بودند هنوز قدمی نیز به سمت شهر برنداشته بودند؛ زیرا وفاداران ایگون بی رهبر بودند و تفرقه و نزاع و تردید ایشان را به ستوه آورده بود. اورموند بلندبرج مرده بود و پسرعمویش سردار بریندون که بزرگ ترین شهسوار کهن دژ بود نیز به همچنین. پسرانش در بلندبرج مانده بودند که هزار فرسنگ آن سوتر بود و صد البته هنوز پشت لب شان هم سبز نشده بود. هرچند کوتوال ارموند دیرون تارگرین را «دیرون دلیر» می خواند و شجاعتش را در جنگ می ستود، شاهزاده هنوز پسرکی کم سن و سال به شمار می آمد. کوچک ترین پسر شاه ایگون بود و در سایه ی برادران بزرگش بالیده بود و بیشتر به پیروی از دستورات عادت داشت تا دستور دادن. سردار هوبرت، دیگر عموزاده ی کوتول اورموند، فرد ارشد باقی مانده در لشکر بود که تا آن زمان صرفا وظیفه ی قافله ی بار و بنه و تدارکات لشکر را به او می سپردند. هوبرت بلند برج که می گفتند مردی است «به همان اندازه قوی بنیه که کودن»، شصت سال از عمرش می گذشت اما هرگز توانایی های خود را ننمایانده بود؛ با این همه، مقدر شد که حال به سبب خویشاوندی اش با شهبانو آلیسنت فرماندهی لشکر را بر عهده بگیرد.