از پس پرده های مه آلود (مجموعه داستان ایرانی)
رقعی
شمیز
180
9786003764446
1
1399
181
92416
300000
(داستانهای کوتاه فارسی،قرن 14م)
کتاب از پس پرده های مه آلود نوشته محمدرضا پور جعفری است به چاپ موسسه انتشارات نگاه.
این کتاب دربردارنده مجموعه ای از داستان های کوتاه به قلم نویسنده و مترجم ایرانی اهل تالش است، که با موضوعات و خط داستانی گوناگون گرد هم آمده اند و هریک به روایت گوشه ای از زندگی، ماجرا و اتفاقات مختلف پرداخته اند. عناوین برخی از این داستان ها عبارت است از: نام دقیق آدم ها، گدار، سرگردانی، زندگی دم مرگ، کوچه باغ، میز شدن، بازی بازی، راننده ی ناپیدا، کوهشهر، سنگسار، خانها، شاهد و…
سد گام پیشتر از من است. باید به او برسم. خواهم رسید! نمی توان گفت که او نیست. درست است که از اینجا چهره ی کبودش را نمی بینم. اما شال دور گردنش را که نارنجی با راه راه سیاه است خوب می شناسم. بهتر نیست سدایش کنم؟ اما نه! خلق و خویش را خوب می شناسم. نامش را که بلند فریاد کنی به دمی ناپدید می شود. شاید بهتر باشد پاها را محکم به برف بکوبم و سر و سدای اتفاقی راه بیندازم؟ دست کم سدا باید آن قدر بلند باشد که سدای رودخانه یا سدای باد محوش نکند. باد از کدام سو می وزد؟ از سوی او به روی من. سر و سدای مرا به او نمی رساند. تازه او از آنهاست که گوششان را برای هر سدایی تیز می کنند بی آنکه برگردند و نگاه کنند. آهنگ گام های او را به دست آورده ام. کمی که تندتر -اما بی سدا- بروم به او خواهم رسید. حالا باید دید این کار چه سودی دارد. خواهد گذاشت که دست در گردنش کنم و سرش را ببوسم؟ درست است که از من بزرگ تر بود، اما اکنون دیگر مثل آبشار یخزده در همان سی و نه سالگی مانده ست. من به چهل و هفت سالگی رسیده ام و حق دارم که سر او را -انگار سر برادر کوچکم باشد- بغل کنم و ببوسم. خورشید بوسه ها بیدارش می کند. این گونه تنها که در این برف و یخبندان راه افتاده ست، به شب فکر نمی کند که شاید، شاید، گودالی، چیزی جلو پایش باشد و فکر نمی کند که شاید مثل آبشار، مثل همان آبشار بالای سر، یکباره یخ بزند و من، که پی او را گرفته ام فقط با ردپای اوست که پیش می روم.