اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

از اول

وضعیت: موجود
امتیاز:
ناشر
گروه بندی
قطع

رقعی

نوع جلد

شمیز

تعداد صفحات

260

شابک

9786226388429

نوبت چاپ

2

سال چاپ

1401

وزن

251

کد محصول

113706

قیمت پشت جلد

1100000


مشخصات تکمیلی :

(داستان های آمریکایی،قرن 20م)

تاریخ ورود محصول: 1401/03/11

قیمت برای شما: 1100000ریال

توضیحات

کتاب از اول، اثر ریموند چندلر است با ترجمه ی فتح اله جعفری جوزانی و چاپ انتشارات آناپنا.

ریموند چندلر یکی از برترین نویسندگان رمان پلیسی- جنایی است که در کتاب پیش رو داستان کارآگاهی با تجربه به نام «فیلیپ مارلو» را روایت می کند. کلاید آمنی وکیلی است که به نیابت از یک موسسه حقوقی بسیار با نفوذ در واشنگتن، پرونده ی جدیدی برای پیگیری به مارلو پیشنهاد می دهد. او باید از بین مسافرها در ایستگاه قطار، دختری را شناسایی کند و او را تعقیب کند تا جایی که اتاق می گیرد. مارلو باید تمام رفت و آمدهای دختر را گزارش دهد و در قبال آن، مبلغی به عنوان بیعانه برای هزینه ها به او پرداخت می شود…

گزیده ای از کتاب

اون و دختره بهم خیره شدن. همون احساس عدم اعتماد مخلوط با کنجکاوی روی صورت هردوتاشون بود. واسه بازی کردن این صحنه صد راه وجود داره. ولی این یکی واسه من جدید بود. این بازی توی هیچ هتل شهری دنیا کار نمی کرد. ممکن بود اینجا کار کنه. بیشتر به خاطر این که واسه ام هیچ اهمیتی نداشت.

گفتم: «از اون حرف خوشت نمیاد، درسته؟»

سرش را یه ریزه به علامت نه تکون داد. «لااقل روراست هستید.»

«از محتاط بودن خسته ام. احتیاط داغونم کرده. انگشت حلقه اش را دیدین؟»

«نه، ندیدم». به دختره که پشت دستگاه تلفن مرکزی بود نگاه کرد. دختره سرش را تکون داد و نگاهش را روی صورت من نگه داشت.

گفتم: «حلقه ازدواج دستش نیست. دیگه نیست. همه اش رفته. کاملا جدا شده. تمام اون سال ها- اه، به درک. من تمام راه از- ولش کن که از کجا- تا اینجا تعقیبش کرده ام. حتی باهام حرف هم نمی زنه. من اینجا چیکار می کنم؟ دارم خودم را مضحکه می کنم». سریع روم را برگردوندم و فین کردم. توجه شون را جلب کرده بودم. در حالی که برمی گشتم، گفتم: «بهتره برم به جای دیگه».

دختره آروم گفت: «شما می خوای آشتی کنی و اون حاضر نیست».

«بله».

مرد جوون گفت: «باهاتون همدردی می کنم. ولی می دونید که چه جوریه، آقای مارلو. هتل باید خیلی مراقب باشه. اینجور وضعیت ها می تونن به هر چیزی منجر بشن- حتی تیراندازی».

«تیراندازی؟» با بهت نگاهش کردم. «وای خدا، چطور آدم هایی همچون کاری می کنن؟»

هردوتا دست هاش را گذاشت روی میز. «شما دقیقا می خواید چیکار کنید، آقای مارلو؟»

«می خوام نزدیکش باشم- محض این که ممکنه بهم احتیاج پیدا کنه. باهاش حرف نمی زنم. حتی در اتاقش را نمی زنم. ولی اینجوری می دونه که من اونجام و می دونه چرا. منتظر می مونم. همیشه منتظر می مونم.»

محصولات مشابه