ادبیات امروز،رمان126 (رهش)
رقعی
شمیز
200
9786003533950
19
1401-04-04
1400
234
62858
700000
(داستان های فارسی،قرن 14)
رمانی است از رضا امیرخانی با موضوع توسعه شهری و اثرات آن بر جنبه های مختلف زندگی انسان معاصر که از زبان زن میانسالی به نام لیا که خود و همسرش معمار هستند روایت می شود. داستان حول محور این خانواده که مشغول ساخت و ساز و کار در شهرداری هستند و فرزندشان با بیماری های تنفسی دست و پنجه نرم میکند میچرخد و بر کشمکش های لیا با همسرش بر سر مسائل مدیریت شهری و ساخت و سازهای بی رویه اشاره دارد. نویسنده بیشتر در جستجوی این است که چه اتفاقی برای شهر در حال رخ دادن است. رهش چون از زبان یک زن روایت می شود با نثری آرام تر و نرم تر بیان میشود.
چاپ نهم این رمان تاثیرگذار توسط نشر افق در سال 96 وارد بازار کتاب شده است.
به شهر نگاه میکنم. هم چنان که منتظر ایلیا نشسته ام. نمی دانم چرا صدای بمی در گوش م زمزمه می کند که «آخ اگه بارون بزنه…». به شهر نگاه می کنم. پرهیبی خاکستری از اشکالی نامنظم. سیخ هایی که جا و بی جا به سوی آسمان نشانه رفته اند. با خودم فکر می کنم اگر همین الان زلزله بیاید… شهر چه خواهد شد… کجا روی کجا خواهد ریخت. تاب ها چه گونه خواهند افتاد و استخرها چه گونه موج خواهند خورد. شیشه های آکواریوم ها چه گونه می شکنند و آیا ماهی ها باز هم یو خواهند گفت…
شهر اگر فرو بریزد، علا چه خواهد شد. ما چه تصویر مهیبی خواهیم دید از این زاویه… راستی ما می مانیم یا نه. من و ایلیا و چوپان…