ابراهیم در آتش (خاطرات شهید مدافع وطن ابراهیم صیادی)
رقعی
شمیز
168
9786227177664
1
1399
197
95205
220000
(شهیدان مسلمان سوریه،بازماندگان شهیدان ایران،ابراهیم صیادی،1361-1397)
کتاب ابراهیم در آتش اثر مصیب معصومیان است به چاپ انتشارات شهید کاظمی.
کتاب پیش رو از زبان نزدیکان، دوستان و خانواده شهید ابراهیم صیادی به روایت شرح زندگی این بزرگ مرد وارسته که از دوران کودکی با نماز انس داشت و در طول زندگی خود برای نزدیکی به خداوند متعال تلاش می کرد می پردازد. ایشان که سه فرزند از خود به یادگار گذاشته است برای دفاع از حرم داوطلب شد اما قسمت این بود که شهادتش در خاک وطن اتفاق بیفتد. ابراهیم صیادی را عملیاتی انتحاری در جاده خاش- زاهدان به فیض شهادت نائل کرد.
خاکش ما را آرام می کند. مزارش دردهایمان را شفا می دهد. غم عالم روی دلمان سنگینی کند، وقتی به مزارش می رسیم، شاد می شویم. همه آن غم ها از دل و جانمان فراری می شوند. اصلا مزارش طوری است که دلت می طلبد همان جا بنشینی قرآن باز کنی و چند آیه ای قرآن بخوانی. دلت می خواهد زل بزنی به عکسش، یک دل سیر حرف بزنی و درددل کنی.
اوایل تا بیکار می شدم، می رفتم به مزارش. شوهرم به شوخی می گفت: «می خوای اونجا برات یه اتاق بسازم؟»
از کرامات شهید ما خیلی چیزها تعریف می کنند. خیلی ها را کنار مزارش می بینیم که حاجتشان را از شهید گرفته اند و بزرگواری اش را دریافت کرده اند. گاهی عطر عجیبی از مزارش احساس می کردم، همسرم را صدا می زدم، اما او آن عطر را احساس نمی کرد. بوی سیب می آمد. بوی سیب همه جا را پر می کرد.
به نظر من شهدا وقتی زنده اند هم شبیه شهدا هستند. ابراهیم هم وقتی زنده بود همه رفتارهایش به شهدا شبیه بود. هرچیزی که ما درباره شهدا شنیده بودیم، هر خاطره ای که از شهدا می شنیدیم، گره می خوردند به ابراهیم و خاطراتی که از ابراهیم داشتیم مثلا احترامش به پدر و مادر. همه می دیدند و می دانند که او نسبت به پدر و مادرمان چه احترامی قائل بود. در وصیت نامه اش هم روی این مطلب خیلی تاکید کرد، به همسر و بچه هایش هم این تذکر را داده بود. گاهی می شد که نظرش با نظر پدر و مادرمان موافق نبود، اما چون حرف آن ها را حرمت می گذاشت، سکوت می کرد و چیزی نمی گفت.