آری به زندگی در کشاکش ناملایمات
رقعی
شمیز
177
9786229766309
1
1400
148
103194
470000
(روان شناسی معنی،انعطاف پذیری)
کتاب آری به زندگی (در کشاکش ناملایمات) اثر ویکتور فرانکل است به ترجمه ضحی حسینی نصر و چاپ انتشارات گوتنبرگ.
نویسنده کتاب پیش رو، پزشکی روان شناس است که در اردوگاه های کار اجباری تا آستانه مرگ پیش رفت، کسی که با وجود قرار داشتن تحت شرایطی سخت و دشوار، امید را فراموش نکرد و معنای وجود خویش و زندگی را کاوید و به آن دست یافت. او در “آری به زندگی” آن چه را که به آن دست یافته با خواننده خود به اشتراک گذاشته و دانشی را به مخاطب خود هدیه کرده است که با تکیه بر آن بتواند به زندگی خود تحت هر شرایطی آری بگوید.
گاهی می توان شرایط را تغییر داد اما اگر این امکان فراهم نباشد زمان آن است که آن را پذیرفت و با غلبه بر مشکلات درونی زندگی پر معنایی را تجربه کرد. این مسئله ای است که فرانکل در اثر حاضر توجه مخاطب خود را به آن معطوف کرده است.
به نظر می رسد امروز، سخن گفتن درباره معنا و ارزش زندگی بیش از هر زمان دیگری ضروری است؛ درواقع تنها سوال اساسی این است که آیا چنین کاری «ممکن» است و چگونه. امروز سخن گفتن درباره معنا از برخی جهات راحت تر است: در حال حاضر می توانیم بار دیگر آزادانه درباره موضوعات بسیاری صحبت کنیم. چیزهایی که ذاتا با مسئله معناداری وجود انسان، ارزش او و کرامت انسانی پیوند ذاتی دارد؛ اگرچه سخن گفتن از جنبه های دیگر معنا، ارزش و کرامت دشوارتر شده است. باید از خود سوال کنیم: آیا هنوز هم می توانیم این واژه ها را به راحتی به کار ببریم؟ آیا معنای این واژه ها به نوعی جای سوال ندارد؟ آیا شاهد آن نبوده ایم که در سال های گذشته تبلیغات منفی شدید علیه هر آنچه معنای این واژه ها را دربرداشت یا روزی این معنا را می داد، به راه افتاده بود؟
تبلیغات در این چند سال اخیر تبلیغی علیه تمام معانی ممکن و نیز علیه ارزش سوال برانگیز خود وجود بود! درواقع، این سال ها در پی اثبات بی ارزشی زندگی انسان بوده است.
از زمان کانت، اندیشه اروپایی در بیان گزاره های روشن در باب کرامت و منزلت واقعی نوع بشر موفقیت آمیز بوده است: کانت در دومین صورت بندی امر مطلق می گوید هر چیزی ارزش خود را دارد؛ اما انسان منزلت خاص خود را داراست- انسان هرگز نباید وسیله ای برای رسیدن به هدف قرار گیرد. اما در حال حاضر در نظام اقتصادی چند دهه اخیر، بیشتر افراد مشغول به کار صرفا به ابزار تبدیل شده اند. آن ها به ابزارهای صرف برای زندگی اقتصادی تنزل داده شده اند. این دیگر کار نبود که وسیله ای برای رسیدن به هدف، وسیله ای برای زندگی یا در حقیقت غذایی برای زندگی- به شمار می رفت، اینک انسان، زندگی اش و انرژی حیاتی او، «قدرت انسانی» او بود که به ابزار و وسیله ای برای هدف تبدیل شد.