اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

آب و آینه

وضعیت: موجود
امتیاز:
گروه بندی
قطع

جیبی

نوع جلد

شمیز

تعداد صفحات

52

شابک

9786227591699

نوبت چاپ

1

سال چاپ

1400

وزن

49

کد محصول

116176

قیمت پشت جلد

470000


مشخصات تکمیلی :

(داستان های فارسی،قرن 14)

تاریخ ورود محصول: 1401/06/16

قیمت برای شما: 470000ریال

توضیحات

کتاب آب و آینه، اثر لیدا آقاجانی است به چاپ انتشارات زرین اندیشمند.

این داستان روایتگر سفر زنی از جنس آب است که از رود برمی خیزد و به دنبال یافتن تکه آینه ای، سفری ادیسه وار را آغاز می کند و پا در راهی پر فراز و نشیب می گذارد. او در طول مسیر با عشق آشنا می شود و طعم و مزه ی آنرا می چشد. در نهایت او به دنبال معنای حقیقی آن می رود و آنرا در هستی زلالش می یابد و خویشتن را رها می کند. اثر حاضر حکایت از داستانی تخیلی و معنوی با درونمایه ای عاشقانه دارد که از نمادهای سنتی ایرانی برگرفته شده است.

گزیده ای از کتاب

رود تقلا کرد، تا تکه آینه را بگیرد. اما در تنه ی درخت اسیر بود. با دور شدن تکه آینه و اهتمام رود، ناگهان از تن درخت رهایی یافت. و بر بالای تپه افتاد. سرش را بلند کرد، تا تکه آینه را تعقیب کند. به ناگاه دید، خطوطی به شکل نیم رخ انسان به سمتش می آیند. پشت خطوط آزاد بود، و از خط هایی رها در باد تشکیل می شد. گویی به جایی تعلق نداشتند. جان ها به رود نزدیک شدند. و رود را از زمین بلند کردند، تا ایستادن بیاموزد. بعد از آن دشت را به مانند روسری بر سر رود کشیدند. بستر رود را از دشت جدا ساختند و کمرش گره زدند. سپس او را در دشت عریان راهی کردند. رود یک سمت روسری را بر سمت دیگر کشید، و به راه افتاد. جان ها به تماشای او استادند. گویی این راه رفته را بی نتیجه مانده اند. رود هرچه از دشت دورتر می شد، سفری دراز را برای جان ها یادآوری می کرد. آری سفری در پی یافتن عشقی ناملموس در پیش داشت. رود از دشت گذشت. از میانه ی یک کریدور که اطرافش با درختان سرو پوشیده بود، هم عبور کرد. به کوچه باغی با دیوارهای کاه گلی رسید. انارها از شاخه های درختان، در کوچه آویخته بودند. رود از کنار دیوار می گذشت، که اناری در صورتش فرو رفت. خود را عقب کشید. قطره های آب، از انار چکه می کردند. و بر خاک کوچه می غلتیدند. رود به انار و سپس به قطره ها نگریست. که چگونه بر خاک می ریختند، و با آن می آمیختند. ناگهان در باغ باز شد، و پیرمردی سوار بر گاری که الاغی آن را می کشید، بیرون آمد. رود با روسری که مزین به نقش طبیعت بود، خود را پوشاند. پیرمرد او را دید، در میانه ی کوچه ایستاد تا سوار شود. پروانه ای از طبیعت روسری جدا شد. و در کوچه باغ ماند.

محصولات مشابه