کوچه های کودکی من (بازی های دهه 50 و 60)
بخشی از کتاب
روزی نیست که به بهانه ای یا بی بهانه، یاد کودکی هایمان نیفتیم. هر وقت مختصر نسیمی میوزد، هر وقت هوا پوشیده از ابر میشود، گاه بارش باران و برف، روزهای گرم یا سرد، غروب یا طلوع،.... همه و همه برایمان یادآور کودکی ها و شیطنت ها و بازی های آن دوران است. راستی چرا!؟ چرا بعضی آدمها اینقدر عاشق کودکی هایشان هستند؟...
هنوز هم بعد از این همه سال و این زندگی ماشینی با این اتوبان ها و خیابان های بزرگ که ما را احاطه کرده، وقتی وارد کوچه ای کوچک و باریک می شم همون حال و هوای کوچه های کودکی برام زنده می شه که با شادی وصف ناپذیر و بدون نگرانی از آینده تمام اون بازی ها رو انجام می دادیم. دچار یک حس عجیب می شم و دلم می خواد برای لحظه ای هم که شده بشینم روی آسفالت کف کوچه و غرق در خاطرات بشم ولی افسوس...
هنوز هم بعد از این همه سال و این زندگی ماشینی با این اتوبان ها و خیابان های بزرگ که ما را احاطه کرده، وقتی وارد کوچه ای کوچک و باریک می شم همون حال و هوای کوچه های کودکی برام زنده می شه که با شادی وصف ناپذیر و بدون نگرانی از آینده تمام اون بازی ها رو انجام می دادیم. دچار یک حس عجیب می شم و دلم می خواد برای لحظه ای هم که شده بشینم روی آسفالت کف کوچه و غرق در خاطرات بشم ولی افسوس...
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر