قتل راجر آکروید
(داستان های پلیسی انگلیسی،قرن 20م)
موجود
ناشر | هرمس |
---|---|
مولف | آگاتا کریستی |
مترجم | خسرو سمیعی |
قطع | پالتوئی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 297 |
شابک | 9789643635565 |
تاریخ ورود | 1395/02/06 |
نوبت چاپ | 13 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 292 |
کد کالا | 48856 |
قیمت پشت جلد | 1,880,000﷼ |
قیمت برای شما
1,880,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
قتل راجر آکروید اولینبار در سال ۱۹۲۶ منتشر شد و داستان در مورد جنایتی است که در یک روستای دورافتادهی انگلیسی و در محیطی نیمهاشرافی رخ میدهد.
راجر آکروید در اتاق کارش به قتل میرسد و نویسنده، بنا بر سنت متداول عصر طلایی نقشهی منزل را در اختیار خوانندگان میگذارد؛ پرسوناژهای رایج رمان کلاسیک معمایی هم همگی حضور دارند. از سرپیشخدمت عصا قورت داده و مقرراتی گرفته تا مستخدمها و آشپز و سرآشپز و سایر خدمه که جزو ملزومات اینگونه آثار هستند. حال این مخاطب است که با ماجرای کتاب و شخصیتهای آن همراه میشود و از آنچه که پیرامون قتل راجر آکروید جریان دارد، آگاه میشود.
راجر آکروید در اتاق کارش به قتل میرسد و نویسنده، بنا بر سنت متداول عصر طلایی نقشهی منزل را در اختیار خوانندگان میگذارد؛ پرسوناژهای رایج رمان کلاسیک معمایی هم همگی حضور دارند. از سرپیشخدمت عصا قورت داده و مقرراتی گرفته تا مستخدمها و آشپز و سرآشپز و سایر خدمه که جزو ملزومات اینگونه آثار هستند. حال این مخاطب است که با ماجرای کتاب و شخصیتهای آن همراه میشود و از آنچه که پیرامون قتل راجر آکروید جریان دارد، آگاه میشود.
بخشی از کتاب
کاغذ ضخیم نامه را باز کرد و با صدای بلند چنین خواند:
راجر بسیار بسیار عزیزم
هر مرگ، مرگ دیگری را میطلبد. من این نکته را درک میکنم و عصر امروز در چهرهات خواندم و پا به تنها راهی که در برابرم گشوده است میگذارم. کسی را که به مدت یک سال زندگیام را به دوزخی تبدیل کرده است به تو میسپارم تا او را به سزای عملش برسانی. نخواستم نامش را امروز به تو بگویم، اما اکنون برایت مینویسم. نه فرزندی دارم و نه خویشاوندی نزدیک که بخواهم به فکر آنها باشم. در نتیجه نگران فاش شدن راز من نباش. راجر، راجر عزیزم، اگر میتوانی، مزاحمتی را که برایت درست کردم بر من ببخش. زیرا در زمانی که لازم بود، خود شهامت روبهرو شدن با آن را نداشتم.
راجر بسیار بسیار عزیزم
هر مرگ، مرگ دیگری را میطلبد. من این نکته را درک میکنم و عصر امروز در چهرهات خواندم و پا به تنها راهی که در برابرم گشوده است میگذارم. کسی را که به مدت یک سال زندگیام را به دوزخی تبدیل کرده است به تو میسپارم تا او را به سزای عملش برسانی. نخواستم نامش را امروز به تو بگویم، اما اکنون برایت مینویسم. نه فرزندی دارم و نه خویشاوندی نزدیک که بخواهم به فکر آنها باشم. در نتیجه نگران فاش شدن راز من نباش. راجر، راجر عزیزم، اگر میتوانی، مزاحمتی را که برایت درست کردم بر من ببخش. زیرا در زمانی که لازم بود، خود شهامت روبهرو شدن با آن را نداشتم.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر