زندگی نامه گرسنگی
(ادبیات فرانسوی زبان،قرن 21-20م)
موجود
ناشر | قطره |
---|---|
مولف | آملی نوتومب |
مترجم | فریده مشتاقی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 186 |
شابک | 9786222019815 |
تاریخ ورود | 1401/04/20 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1401 |
وزن (گرم) | 179 |
کد کالا | 114866 |
قیمت پشت جلد | 650,000﷼ |
قیمت برای شما
650,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
فابین کلر نوتومب متخلص به آملی نوتومب نویسندۀ بلژیکیِ فرانسوی زبان متولد ژاپن است. او به دلیل شغل پدرش که دیپلمات بلژیک بود دوران کودکی و نوجوانی را در کشورهای مختلف به سر برده و تجربیات متفاوت و مختلفی را از سر گذرانده است. همین امر سبب و دستمایۀ بیشتر نوشتههای اوست و شرایط انسانی، نویسندگی و زندگی محور اصلی رمانهای او به شمار میآید.
«زندگینامهی گرسنگی» که به نظر میرسد پارههایی از زندگی کودکانهی نویسنده را در بردارد، از وفور نعمت و از ولع سخن میگوید. از جهان ناشناختهی درون کودکی که بزرگتر از خود میاندیشد و فراتر از روابط عادی میخواهد. جهانی که گرسنگیِ درونی و میلی گریزناپذیر برای دریافت همه چیز در آن موج میزند؛ از شکلات و شیرینی گرفته تا امنیت حضور انسانها و میل به خواستن و خواسته شدن. او با گرسنگیای که محدود به جسم نیست، ذرات هستی را چنان محتاطانه میبلعد که چارهای جز خیره و غرق شدن در کلمات و جهان او باقی نمیماند.
در واقع کتاب نوعی دیگر از زیستن و نگاه به زندگی را نمایش میدهد و واقعیتهای وارونهی دنیای بیرون را طوری تشریح میکند تا به حقایق پنهان آن دست یابیم. آنجا که میگوید: «دلم میخواست به آنها بفهمانم چه کسیام؛ متقاعد شدهام چه کسی باشم؛ من هجوم امواج بودم. هستی، فقدان اساسی نیستی؛ رود در بالاترین میزان آب، توزیعکنندهی وجود، قدرتی مورد تمنا.»
«زندگینامهی گرسنگی» ماجرای بیمار رنجوری است که مزهی رنجýها را میچشد و در داستانسرایی خود را و ذهن جستجوگرش را دچار اضطرار لذتجویی مدام میکند. او اولوهیت خود را در این لذتهای کوچک باز میآفریند: «آیا کافی نیست تکهای شکلات خوب در دهان داشته باشیم تا نهتنها به پروردگار معتقد شویم بلکه خود را در حضورش احساس کنیم؟» پروردگار شکلات نیست بلکه رویارویی شکلات است با کامی که قادر باشد به ارزش آن پی ببرد. پروردگار خودِ اوست در حالت التذاذ و یا در موقعیت بالقوهی لذت بردن. اما او تنها الوهیت را در این باز نمییابد. او گرسنهی ترکیب زبان فرانسوی و ژاپنی است و همچنین لحظات شگفتانگیز پرش در خلأ و آن سرخوشی بیپایان دهکدههای کوهستانی که جز فتوحات او و در پی آن جزئی از اقلیم وجود ما خواهد شد تا در کشف آزادی او سهیم باشیم. گریختن از هر چیز دلپذیر اما خفقانآور زندگی معمول.
این کتاب زندگینامهی کودکیِ نویسندهای است که از همان آغاز، تجربیات بکر زندگی را در قلب کوچکش جا داده و ما را با نگاه شگفتاش به دنیا آشنا میکند. هر چیزی که تا کنون موفق به دریافت آن در لحظات مشقتبار زندگی نشدهایم با قلم نوتومب و نگاه تیزبینش به کام ما سرازیر میشود و شاید بعد از آن گمان کنیم که چیز دیگری باقی نمانده است که بخواهیم بازش بیابیم جز اینکه بخواهیم دوباره از زندگی لذت ببریم و این بار آگاهانه شاهد خود باشیم و لذت مضاعف دیدن خود در حین التذاذ را به خویشتن ببخشیم.
«زندگینامهی گرسنگی» که به نظر میرسد پارههایی از زندگی کودکانهی نویسنده را در بردارد، از وفور نعمت و از ولع سخن میگوید. از جهان ناشناختهی درون کودکی که بزرگتر از خود میاندیشد و فراتر از روابط عادی میخواهد. جهانی که گرسنگیِ درونی و میلی گریزناپذیر برای دریافت همه چیز در آن موج میزند؛ از شکلات و شیرینی گرفته تا امنیت حضور انسانها و میل به خواستن و خواسته شدن. او با گرسنگیای که محدود به جسم نیست، ذرات هستی را چنان محتاطانه میبلعد که چارهای جز خیره و غرق شدن در کلمات و جهان او باقی نمیماند.
در واقع کتاب نوعی دیگر از زیستن و نگاه به زندگی را نمایش میدهد و واقعیتهای وارونهی دنیای بیرون را طوری تشریح میکند تا به حقایق پنهان آن دست یابیم. آنجا که میگوید: «دلم میخواست به آنها بفهمانم چه کسیام؛ متقاعد شدهام چه کسی باشم؛ من هجوم امواج بودم. هستی، فقدان اساسی نیستی؛ رود در بالاترین میزان آب، توزیعکنندهی وجود، قدرتی مورد تمنا.»
«زندگینامهی گرسنگی» ماجرای بیمار رنجوری است که مزهی رنجýها را میچشد و در داستانسرایی خود را و ذهن جستجوگرش را دچار اضطرار لذتجویی مدام میکند. او اولوهیت خود را در این لذتهای کوچک باز میآفریند: «آیا کافی نیست تکهای شکلات خوب در دهان داشته باشیم تا نهتنها به پروردگار معتقد شویم بلکه خود را در حضورش احساس کنیم؟» پروردگار شکلات نیست بلکه رویارویی شکلات است با کامی که قادر باشد به ارزش آن پی ببرد. پروردگار خودِ اوست در حالت التذاذ و یا در موقعیت بالقوهی لذت بردن. اما او تنها الوهیت را در این باز نمییابد. او گرسنهی ترکیب زبان فرانسوی و ژاپنی است و همچنین لحظات شگفتانگیز پرش در خلأ و آن سرخوشی بیپایان دهکدههای کوهستانی که جز فتوحات او و در پی آن جزئی از اقلیم وجود ما خواهد شد تا در کشف آزادی او سهیم باشیم. گریختن از هر چیز دلپذیر اما خفقانآور زندگی معمول.
این کتاب زندگینامهی کودکیِ نویسندهای است که از همان آغاز، تجربیات بکر زندگی را در قلب کوچکش جا داده و ما را با نگاه شگفتاش به دنیا آشنا میکند. هر چیزی که تا کنون موفق به دریافت آن در لحظات مشقتبار زندگی نشدهایم با قلم نوتومب و نگاه تیزبینش به کام ما سرازیر میشود و شاید بعد از آن گمان کنیم که چیز دیگری باقی نمانده است که بخواهیم بازش بیابیم جز اینکه بخواهیم دوباره از زندگی لذت ببریم و این بار آگاهانه شاهد خود باشیم و لذت مضاعف دیدن خود در حین التذاذ را به خویشتن ببخشیم.
بخشی از کتاب
در اقیانوسیه مجمعالجزایری هست به نام وانوآتو که در گذشته هیبرید جدید نامیده میشده و هرگز با طعم گرسنگی آشنا نبوده. وانوآتو که در میان اقیانوس بین کالدونیای جدید و جزایر فیجی واقع شده در طی هزاران سال از دو برگبرنده بهره برده است که هریک به تنهایی کمیاب است و تلفیق آندو نایاب: یکی وفور نعمت و دیگری انزوا. شکی نیست که سخن گفتن از انزوا درمورد مجمعالجزایر در ردیف حشو است. اما جزایری دیده شده که رفت و آمد در آنها خیلی زیاد است حال آنکه هرگز دیده نشده که از جزیرهای اینقدر کم بازدید شده باشد که از هیبرید جدید.
واقعیت تاریخی عجیبی است: هرگز هیچکس دلش نخواسته که به وانوآتو برود. حتی بینصیبترین ناحیهی جغرافیایی که جزیرهی دزولاسیون است مجیزگویان خود را دارد: در رهاشدگی این جزیره چیز جذابی وجود دارد. هرکس بخواهد بر تنهایی خود تأکید کند و یا نقش شاعر ملعون را ایفا کند برای کسب نتیجهی مطلوب میگوید: «از جزیرهی دزولاسیون برمیگردم.» آنکه از جزایر مارکیز برمیگردد تفکر زیستمحیطی را برمیانگیزد، آنکه از پُلینِزی بازمیگردد از گوگَن یاد میکند و از این دست. بازگشت از وانوآتو هیچ واکنشی در پی ندارد.
واقعیت تاریخی عجیبی است: هرگز هیچکس دلش نخواسته که به وانوآتو برود. حتی بینصیبترین ناحیهی جغرافیایی که جزیرهی دزولاسیون است مجیزگویان خود را دارد: در رهاشدگی این جزیره چیز جذابی وجود دارد. هرکس بخواهد بر تنهایی خود تأکید کند و یا نقش شاعر ملعون را ایفا کند برای کسب نتیجهی مطلوب میگوید: «از جزیرهی دزولاسیون برمیگردم.» آنکه از جزایر مارکیز برمیگردد تفکر زیستمحیطی را برمیانگیزد، آنکه از پُلینِزی بازمیگردد از گوگَن یاد میکند و از این دست. بازگشت از وانوآتو هیچ واکنشی در پی ندارد.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر