انسانم آرزوست (برگزیده و شرح غزلیات مولانا)
(مقدمه،گزینش،توضیحات و فهرستها:بهاءالدین خرمشاهی)درباره کتاب
انسانم آرزوست، کتابی است شامل، برگزیده و شرح غزلیات مولانا / شمس که گزینش، توضیحات، مقدمه و فهرستهای آن از بهاءالدین خرمشاهی است.
در این برگزیده، 400 غزل از بهترین غزلیات شمس، بر مبناى کلیات شمس تبریزى، به کوشش مولوىپژوه پرکار و برجستهی معاصر، استاد دکتر توفیق ه. سبحانى، انتخاب شده است.
جلالالدین بن بهاءالدین سلطان العلماء محمدبن محمدبن حسین بن احمد خطیبى، مشهور به مولانا و مولوى، شاعر و عارف والامقام ایرانى و مؤسس طریقت درویشان مولویه -که نامش را از مولانا گرفته است- در تاریخ ششم ربیعالاول سال 604 هجرى قمرى/ 30 سپتامبر 1207 م در بلخ، واقع در شمال شرقى ایران آن روزگار، و افغانستان امروز، بهدنیا آمد؛ و پساز گذراندن عمرى پربار و برکت و سرشار از شور و شعر و حکمت، و وجد و ذوق و شوق و شیدایى و سُکر و سماع و هیجان و حیرت، در شصتوهشت سالگى، در پنجم جمادىالآخر سال 672 ق/ 1273 م در قونیه (واقع در ترکیه) درگذشت.
در این برگزیده، 400 غزل از بهترین غزلیات شمس، بر مبناى کلیات شمس تبریزى، به کوشش مولوىپژوه پرکار و برجستهی معاصر، استاد دکتر توفیق ه. سبحانى، انتخاب شده است.
جلالالدین بن بهاءالدین سلطان العلماء محمدبن محمدبن حسین بن احمد خطیبى، مشهور به مولانا و مولوى، شاعر و عارف والامقام ایرانى و مؤسس طریقت درویشان مولویه -که نامش را از مولانا گرفته است- در تاریخ ششم ربیعالاول سال 604 هجرى قمرى/ 30 سپتامبر 1207 م در بلخ، واقع در شمال شرقى ایران آن روزگار، و افغانستان امروز، بهدنیا آمد؛ و پساز گذراندن عمرى پربار و برکت و سرشار از شور و شعر و حکمت، و وجد و ذوق و شوق و شیدایى و سُکر و سماع و هیجان و حیرت، در شصتوهشت سالگى، در پنجم جمادىالآخر سال 672 ق/ 1273 م در قونیه (واقع در ترکیه) درگذشت.
بخشی از کتاب
بارى مولانا نامههاى منظوم و منثور براى استمالت و بازگرداندن شمس میسرود و مینوشت و
با پیامهاى دلنواز، براى او میفرستاد. و حتى فرزند همدلش سلطان ولد را بهسوى شمس به دمشق گسیل داشت، گویند خود مولانا هم در طلب و خاطرنوازى شمس، سفرى به دمشق رفته اما سراغى از او نیافته بود. اطرافیان هم کمکم پشیمان شده بودند. شمس هم بیقراریهاى خود را داشت. خبر از این دلجویىها و باخبرى از آمدن(هاى) مولانا به دمشق و فرستادن فرزندش براى عذرخواهى و بیان پشیمانى غوغائیان، او را بار دیگر به قونیه بازآورد، و همان خلوتنشینىها و رازگویىهاى پرشورو غوغاانگیز گذشته از سر گرفته شد و این فتوح و فرج براى مولانا ــ و شمس هم ــ در سال 644 ق رخ داد. اما اعتراض دوستداران مولانا به بازگشت شمس اوج بیشترى پیدا کرد و گروهى به سرکردگى علاءالدین فرزند کوچکتر مولانا و نابکارى بعضى از فتنهجویان، به یک روایت، شمس را به قتل آوردند. از آنهمه غوغایى که اهل غوغا در قونیه برضد شمس برانگیخته بودند، چنین جنایتى بعید نیست 4. در هر حال در سال 645 ق براى همیشه ناپدید شد و مولانا را در بقیه عمرش داغدل و فریادخوان باقى گذاشت.
با پیامهاى دلنواز، براى او میفرستاد. و حتى فرزند همدلش سلطان ولد را بهسوى شمس به دمشق گسیل داشت، گویند خود مولانا هم در طلب و خاطرنوازى شمس، سفرى به دمشق رفته اما سراغى از او نیافته بود. اطرافیان هم کمکم پشیمان شده بودند. شمس هم بیقراریهاى خود را داشت. خبر از این دلجویىها و باخبرى از آمدن(هاى) مولانا به دمشق و فرستادن فرزندش براى عذرخواهى و بیان پشیمانى غوغائیان، او را بار دیگر به قونیه بازآورد، و همان خلوتنشینىها و رازگویىهاى پرشورو غوغاانگیز گذشته از سر گرفته شد و این فتوح و فرج براى مولانا ــ و شمس هم ــ در سال 644 ق رخ داد. اما اعتراض دوستداران مولانا به بازگشت شمس اوج بیشترى پیدا کرد و گروهى به سرکردگى علاءالدین فرزند کوچکتر مولانا و نابکارى بعضى از فتنهجویان، به یک روایت، شمس را به قتل آوردند. از آنهمه غوغایى که اهل غوغا در قونیه برضد شمس برانگیخته بودند، چنین جنایتى بعید نیست 4. در هر حال در سال 645 ق براى همیشه ناپدید شد و مولانا را در بقیه عمرش داغدل و فریادخوان باقى گذاشت.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر