جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
اندر مزایای تنبلی/ چهقدر خوبیم ما!
کتاب "اندر مزایای تنبلی" نوشته ال جینی از مجموعه خرد و حکمت زندگیِ نشر گمان به چاپ رسیده است. ارسطو گفته: ما کار میکنیم تا بتوانیم تفریح کنیم و فراغت داشته باشیم. از این واضحتر هم میشود گفت؟ ما بزرگسالان زندگیمان را بیش از هر چیز وقف کارمان میکنیم. ما حدودا از ۲۱ سالگی تا ۷۰ سالگی زندگیمان را به کار کردن میگذرانیم. اینقدر که کار میکنیم نمیخوابیم، برای خانوادهمان وقت نمیگذاریم، نمیخوریم، تفریح و استراحت نمیکنیم. چه کارمان را دوست داشته باشیم چه از آن نفرت داشته باشیم، چه در آن موفق باشیم و چه ناموفق، به هر حال همهمان مثل سیزیف محکوم به آنیم که سنگ بزرگ کارمان، شغلمان و حرفهمان را هر روز به دوش بکشیم و به بالای کوه ببریم تا دوباره پایین بغلتد و روز بعد دوباره روز از نو روزی از نو. اوگدن نَش میگوید: حتی آن دسته از ما که حالمان از کار کردن به هم میخورد هم باز باید کار کنیم تا بتوانیم پول کافی به دست آوریم تا دیگر مجبور نباشیم کار کنیم! رادیارد کیپلینگ میگوید: دنیا آنقدرها هم مهم نیست که این همه آدم از شدت کار زیاد جان بدهند. تاریخ کار و مشغله تاریخی طول و دراز و پیچیده است، اما تاریخِ کار نکردن کوتاه و مختصر است. مرخصی با حقوق، تعطیلات، فراغت و تن آسایی برای بیشتر جماعتِ شاغل از مزایای عصر پساصنعتی است. روشن است که صیادان نهنگِ داستان هرمان ملویل، کارگران فقیرِ داستانهای دیکنز و کارگران کشتارگاهِ رمان سینکلر چیزی از تعطیلات، مرخصی استعلاجی و اوقات فراغت شخصی سرشان نمیشد. حتی اگر ما عاشق کارمان باشیم و ابتکار و موفقیت و لذتی که در آن مییابیم حسابی ارضایمان کند، باز هم هوایی میشویم و احساس نیاز میکنیم که کار نکنیم؛ نیاز داریم که کار نکنیم. فرقی نمیکند نانمان را از چه راه درمیآوریم، کار ما هرچه باشد باز هم عاشق اوقات فراغت و تفریح و رخوت و سکونیم. همهمان به بازیِ بیشتری در زندگی نیاز داریم. چه از این حرف خوشمان بیاید چه نه، بسیاری از ما، حالا یا از روی اشتیاق یا نیاز، یا انتخاب یا بخت و اقبال، بیش از آنچه باید وقتمان را صرف شغلمان میکنیم. همه چیز و همه کَسمان شده کار. دیگر بخشی از از شخصیت و فرهنگ ما شده است. ما معتاد وعدههایی شدهایم که کار بهمان میدهد. کار به ما وعده میدهد که از بقیه جلو میافتیم، کار به ما وعدهی قدرت، پول و نفوذ میدهد. کار بهمان وعده میدهد که مقبول و محترم و موفق میشویم، اکثر ما بیشتر زمان دوران عاقلی و بالغیمان را صرف کار میکنیم. دیگر عادتمان شده که در پاسخِ سلام، چطوری، چه خبر؟ بگوییم: سرم خیلی شلوغه! بدبختی اینجاست که کلی هم به این پاسخمان افتخار میکنیم، انگار خسته و کوفته بودنمان جایزهای است و تواناییمان در ادامهی کار نشانهای است از عزمی واقعی. انگار هرچه سرمان شلوغتر باشد، به چشم خودمان و به خیال خودمان به چشم باقی مردم هم مهمتر به نظر میرسیم. جای تاسف است که اینکه پرمشغله باشی و سال از سال خبری از تو نباشد الگوی زندگی موفق شده!در بخشی از کتاب اندر مزایای تنبلی میخوانیم:
کابوس بیشتر ما کار است و رویای شیرینمان کار نکردن! خواب اوقات فراغت نامحدود را میبینیم. دلمان در هوای یک زندگی عاطل، راحت، تنبلانه و البته با جیب پر از پول است! دنبال یک زندگی هستیم که در آن کارمان بازی و مشغولیتمان تفریح باشد. هدف اکثر ما از کار کردن یک چیز بیشتر نیست، رسیدن به مقامات عالی، پول نقد و اوقات فراغت بی اندازه. با این وضع میسازیم چون مجبوریم. اما اگر از ته دلمان خبر داشته باشید همهمان یواشکی آرزو میکنیم که کاش در خانوادهی جی.پل گتی ، موسس کمپانی نفتی گتی، یا بیل گیتس به دنیا آمده بودیم و حتی کاملا دل با یک بُت دیگر فرهنگ آمریکایی، ابراهام لینکن داریم که میگوید: پدرم یادم داد کار کنم، اما عاشق کار کردن نباشم. انکار نمیکنم که هیچ وقت دوست نداشتم کار کنم. دوست داشتم کتاب بخوانم، قصه بگویم، لطیفه تعریف کنم، حرف بزنم، بخندم و خلاصه هر کاری به جز کار کردن. فیلسوف سرشناس، یوزف پیپر گفته: پای ما در غل و زنجیر کارمان است. ترجمهاش این میشود که: ما اسیر شغلمان هستیم، کاری که میکنیم ما را تحلیل میبرد و اسیر زمان نگاه میدارد. لازم نیست حتما استاد دانشگاه یا علامهی دهر باشی تا دست کم حس کنی که حق با پیپر است. امروز زندگیهای ما پرمشغلهتر، بهم ریختهتر و فرسایندهتر از هر زمان دیگر است. آرلی راسل هاچیلدِ جامعه شناس میگوید: کارگران امروز طوری از خواب حرف میزنند که آدم گرسنه از غذا. اندر مزایای تنبلی را سما قرایی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۱۴ صفحه پالتویی با جلد نرم و قیمت ۳۵ هزار تومان چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
Someone
4 سال پیش
کتاب معمولی ایه. بیشتر درمورد جامعه آمریکا صدق میکنه و درمورد اینه که مردم اونجا زیاد کارمیکنن و تفریح و اوقات فراغتی اونجور که باید ندارن. دو فصل آخرش که راجع به بازنشستگیه باز اکی تره ولی در مجموع نویسنده همش داره از منابع دیگه کوت میکنه و خودش شاید چیز زیادی برای گفتن نداشته باشه.
Saeed
4 سال پیش
کِسِل کننده بود، خیلی از صفحات رو نخونده رد کردم