جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
یادبودهای جزیره سیاه: عشقها و دریاچهی قو
کتاب یادبودهای جزیره سیاه شامل مجموعه اشعار پابلو نرودا شاعر بزرگ شیلیایی به همت نشر ماهریس به چاپ رسیده است. پابلو نرودا تقریبا با قرن بیستم زاده شد و دورانهای آشفتهای از این قرن را تجربه کرد. شاهد دو جنگ جهانگیر بود و در جنگهای داخلی اسپانیا به رغم مقام دیپلماتیک خود درگیر شد و در آن پیکار، علاوه بر ویرانی اسپانیا، شاهد مرگ بسیاری از دوستان همرزم و همفکر خود گشت که دردناکترین آنها، مرگ فدریکو گارسیا لورکا و میگل هرناندز بود. خاطرات دردآور جمهوری ناپایدار اسپانیا هرگز گریبان نرودا را رها نکرد و بر این خاطرات، یادبودهای غمانگیز دوران کودکی و ایام منزوی جوانی شاعر که در کشورهای دوردستی چون برمه، سنگاپور و هندوستان سپری گردید، افزوده شدند. فقر زادگاه نرودا به رغم ثروتهای معدنی و نعمتهای طبیعی کشور که به آسانی نصیب جهانخوارگان میشد، چیزی نبود که از دیدگان تیزبین شاعر دور بماند. ماجراهای مربوط به استثمار میهن همراه با شرارههای آزادیخواهی که در اطراف جهان شعله میکشیدند، نرودای شاعر را بر آن داشت تا در برابر جریانها و وقایع سیاسی و اجتماعی کشور خود و جهان، رسالتی را به دوش کشد که وجدان بیدارش بر عهدهاش مینهاد. از این رو، سیاست به تواتر با شعر و زندگی نرودا آمیخته شد و حوادث شورانگیز، بازتاب خود را در سرایشهای شاعر پیدا کردند، همچنان که عشق و سرزندگی، شادی و اندوه، طبیعت رازآلود و مواهبش و...جایگاه جاودانهای در اشعار او یافتند. هر یک از شعرهای نرودا، بازتاب نابی از زندگی و دنیای پیرامون اوست. شعرِ او، صدای جنگل است، ریشههای در هم تنیدهی درختان و زمین سراسر گسترده است که گاه به دشواری و گاه به آرامی نفس میکشد، هجرت پرندگان و خیزش امواج است، حیرت آدمی است رو در روی آتشفشان و کوهساران و آبشاران و آخرسر بازتاب کشمکش انسانهاست برای آفریدن دنیایی بهتر و زیباتر، برادرانه و آزاد، بدون بیداد و شایستهی انسان معاصر.در یکی از اشعار این مجموعه با عنوان عشقها: تروزا ۱ میخوانیم:
چگونه و از کجا پدیدار شد؟ این عشق دیرین؟ اینک آیا گور پرندهای است یا قطرهای از یاقوت سیاه، یا تکهای از چوب فرسوده به دست باران؟ و از پیکری که پرتو از ماه میگرفت در بهار تاریکِ جنوب چه بر جای مانده است؟ و از دستانی که طنین میافکندند همه روشنایی و همهی زمزمهی رودی آرام را و از چشمانِ در جنگل گشاده و متحیر مثل کانیهای تیره و از پاهای دختر رویاهای من پاهای سنبله، گندم و گیلاس پاهای پرنده، چست و چابک میان کودکیِ پریده رنگ من و جهان چه بر جای مانده است؟ کجاست این عشق مرده؟ عشق،عشق کجا میتواند جان بسپارد این عشق؟ در انبارهای متروک دور دست؟ و یا در پای بوتهی سرخ گلهایی که خشک شدند زیر هفت گام خاکسترِ خانههای محقری که آتشی در دهکده آنها را سوزاند؟ آه، ای عشق! از نخسین روشنایی بامداد تا نیم روز سوزان با نیزههایش عشق در تمامیت آسمان جای میگرفت قطره به قطره تا آن زمان که کشتی عظیم شب بر جهان میگذشت آه از این عشق تنهای نوجوانی آه از این بنفشهی بزرگ دامن گسترده با عطر و شبنماش با خنکای ستاره آجیناش بر رخسارهات. و آه از این بوسهها که از پوستات بالا میخزیدند و به هم میپیچیدند شاخههایشان را از فراسوی پیکرهای ناب آرمیده تا آن سوی صخرهی لاجوردینِ زورق شبانه. ترزوا با چشمان درشات زیر نور ماه یا آفتاب زمستانی هنگامی که سرزمینها درد را میپذیرند و ناراستیِ فراموشیِ بی حد و حصر را این تویی که میدرخشی، تروزا همچون بلور سوختهی یاقوتی مثل سرزندگی میخکی مانند فلزی که آذرخشوار میترکد و بر لبان شب فرود میآید یادبودهای جزیره سیاه را جواد فرید ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۹۶ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۴۵ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...