جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
گالاپاگوس/ طنز گزندهی کرت ونه گوت
رمان «گالاپاگوس»، نوشتهی کرت ونه گوت، به همت نشر مروارید به چاپ رسیده است. مجمعالجزایر گالاپاگوس در اقیانوس آرام، نزدیک بدنهی غربی امریکای جنوبی قرار دارد و همانجایی است که چارلز داروین در سال ۱۸۳۵، بُنمایهی نظریهی تکامل خود را پیدا کرد. ونه گوت این پدیده و «سفر دریایی قرن در طبیعت» را، که به مقصد همین جزایر است، با یک بحران اقتصادی-سیاسی جهانی در هم آمیخته و بستر آخرین رمان خود قرار داده است. نویسنده به سبک خاص و با طنز تلخ و گزندهی ویژهی خویش، اثری آفریده است شگفت و خواندنی و ماندگار. جهان داستانی ونه گوت را میتوان ترکیبی از تخیل، نگاه خشمآلود و طنز دانست. همچنین ونه گوت نویسندهای است که در فرمهای گوناگون ادبی آثاری را خلق کرده است: داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه و مقاله ادبی. او و نگاه اعتراضیاش را میتوان به نوعی سمبل عصیان جوانان امریکایی، در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، دانست. ونه گوت نویسندهای است که پایهایترین سؤالات هستیشناسانه را در قالب نگاه شوخطبعانهی خود مطرح میکند و از دریچهی این نگاه شوخ، درصدد واکاوی پرسشهایی اصولی است. شاید دلیل انتخاب گونهی علمی-تخیلی را بتوان آزادیای که این ژانر در اختیار این نویسندهی خلاق قرار میدهد دانست. برای ونه گوت، مرزهای تخیل نامحدودند و هر چند او ممکن است برای روایت خود، بستری واقعگرایانه را برگزیند، اما قطع به یقین پرواز خیال بر این بسترِ واقعگرایانه، ویژگیِ سبکی اوست. گراهام گرین این نویسندهی مو فرفری با لباسهای اغلبِ اوقات چروکش را «یکی از قدرتمندترین نویسندگان امریکایی توصیف میکرد». کرت ونه گوت همچنین دوران کودکی سختی را گذراند. دوران کودکیای که با بحرانهای رکود اقتصادی بزرگ در امریکا گره خورده بود و نتیجه، رشد پسر عاصی و پرسشگری شد که بعدها در جایگاه یکی از مهمترین نویسندگان معاصر امریکایی قرار گرفت.قسمتی از رمان گالاپاگوس نوشتهی کرت ونه گوت:
ویت ماهیگیر بود و این برچسب قیمت طعمهی او بود. با این برچسب غریبهها را تشویق میکرد با او حرف بزنند و بهنحوی کم یا زیاد همان حرف اورتیز را تکرار کنند که: «ببخشید سنیور، همین طوری متوجه شدم...» اسم ویت در دفتر هتل، «ویلارد فلمینگ» بود، یعنی همان اسمی که در پاسپورت جعلی کانادایی او ثبت شده بود. ویت شیاد و کلاهبردار قهاری بود و در کار خود بینهایت موفق. البته از این نظر خطری متوجه خود اورتیز نبود، اما اگر زن تنهایی پیدا میشد که ظاهرش طوری بود که انگار پول و پلهای دارد و شوهر ندارد و از بچهدار شدنش گذشته است، آن وقت قضیه فرق میکرد: البته که خطری متوجه این زن بود. ویت تا آن روز با هفده زن از این دست نامزدبازی کرده بود و با هم زن و شوهر شده بودند، و بعد جعبهی جواهرات و جعبهی امانات و حسابهای بانکی آنها را پاک پاک کرده بود و بعد هم غیبش زده بود. ویت در کار خود به چنان موفقیتی دست یافته بود که میلیونر شده و در گوشه و کنار امریکای شمالی با نامهای جعلی گوناگون در بانکها حساب پساندازِ بهرهدار باز کرده بود و تا آن روز هم هرگز دستگیر نشده بود؛ دلیلی نداشت دستگیر شود و تا جایی که خودش خبر داشت، حتی کسی سعی نکرده بود دستگیرش کند. پیش خود استدلال میکرد، تا جایی که به پلیس مربوط میشود، یکی از هفده شوهری است که به زنهایشان خیانت کردهاند و همه هم اسمهای گوناگونی دارند، اما هیچکدام آن تبهکار تکرویِ همیشگی نیست که نام حقیقیاش جیمز ویت است. امروزه مشکل بشود باور کرد که آدمی بتواند مثل ویت این همه رونوشت برابر اصل داشته باشد، اما وقتی به یاد میآورم که در آن دوران، مغز آدمهای بزرگسال حدود سه کیلوگرم وزن داشت، آن وقت دیگر باور میکنم. خدا میداند چه نقشههای شیطانیای از ماشینهای تفکر به این گندگی بیرون نمیآید و چه کارهایی که نمیتوانند بکنند. پس این پرسش را مطرح میکنم، هر چند برای پاسخ بدین پرسش کسی حضور ندارد: آیا داشتن مغز سه کیلویی نقص نسبتاً مرگباری در سیر تکامل نژاد انسان به شمار نمیآید؟ پرسش دیگر: در آن گذشتههای دور، بهجز مداربندی بیش از حد پیچیدهی مغز خودمان، منشأ آن همه اعمال شیطانیای که تقریباً همه جا میدیدیم یا خبرشان را میشنیدیم چه بود؟ پاسخ خود من این است: منشأ دیگری در میان نبود. این سیاره، سیارهی بسیار معصومی بود، البته بهجز همان مغزهای گندهی بزرگ. گالاپاگوس را علی اصغر بهرامی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۳۴۱ صفحهی رقعی با جلد نرم و قیمت ۶۸ هزار تومان چاپ و روانه بازار نشر شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...