جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

کمد/ اثر نویسنده‌ی برنده‌ی نوبل ۲۰۱۸ در زبان فارسی

کمد/ اثر نویسنده‌ی برنده‌ی نوبل ۲۰۱۸ در زبان فارسی

کتاب «کمد»، نوشته‌ی اولگا توکارچوک، به همت نشر آگه به چاپ رسیده است. برای الگا توکارچوک، نویسنده‌ی نام‌دار لهستانی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ۲۰۱۸، ادبیات با پرسشِ «چرا؟» آغاز می‌شود. این پرسش برای وی به کلیدی می‌ماند که درِ باغ اسرارآمیزِ مفاهیم را می‌گشاید و ذهن نویسنده را -بیرون از مرزهای علت و معلول، نظریه‌ی احتمالات، اعداد تصادفی و مادیتِ جهان- به سمت هستی می‌برد. توکارچوک ادبیات را بازی با امکانات و دنیاهایی می‌داند که در آن‌ها می‌توان نقش‌ها را واژگون کرد، در جایگاه‌های مخالف قرار گرفت، یا زیر پوستِ موجودات جان‌دار و بی‌جان خزید و تا جایی که هم‌ذات‌پنداری با آن‌ها فرصتِ یافتنِ زاویه‌ای متفاوت را امکان‌پذیر کند، بتوان چیزی را دید که از آنِ ما انسان‌ها نباشد. توکارچوک در «دوازده تصویر از واو ژیخ، نووا رودا و اطراف»، یکی از جستارهای مجموعه‌ی لحظه‌ی خرس (۲۰۱۲)، سؤالی را مطرح می‌کند:

اگر جهان را با چشمِ زمین نگاه می‌کردیم، چطور جلوه می‌کرد؟ خانه‌ها را از زیرسازی می‌دیدیم، درخت‌ها را از ریشه، آدم‌ها را از کفِ پا...؟ تمام این تاریخ آن‌وقت چطور دیده می‌شد؟ پا بر زمین کوبیدن، برگشتن، پرسه‌زدن و گذشتن، آمدن و رفتن؟...

نویسنده در همه‌ی آثار خود از گروه‌های ضعیف‌تری چون زن‌ها، سالمندان و اقلیت‌های مذهبی و فرهنگی طرفداری می‌کند که گاهی سیاست حاکم بر دولت به حواشی جامعه می‌رانَدشان. مسئله‌ی رنج حیوانات و حق کشتن نامحدود آن‌ها موضوع اصلی رمانِ «گاو آهنت را از روی استخوان مردگان بزن» (۲۰۰۹) است. توکارچوک در جستاری دیگر از لحظه‌ی خرس اشاره می‌کند که رنج انسان و حیوان با هم فرق ندارد؛ اما درحالی‌که انسان در لحظات پر از درد و رنج از دین و فرهنگ کمک می‌گیرد تا به درد او معنا ببخشند، حیوان دردش کامل و مطلق است: نه فلسفه‌ای پشت دردش هست و نه بعد از مرگش در دنیایی دیگر پاداشی منتظرش است.

توکارچوک به اشیاء توجه خاصی دارد. شخصیت اول نخستین داستان کمد ابتدا به منزله‌ی یک کمد شناخته می‌شود، اما به‌تدریج خصوصیاتی انسانی به خود می‌گیرد که از دارایی معنوی خالی نیست. زن و مردِ داستان از درِ کمد عبور می‌کنند تا وارد دنیایی ذهنی و متعالی شوند؛ دنیایی که فقط در سکوت و بیگانگی با دنیای بیرون می‌توان آن را عمیقاً تجربه کرد. برداشت دیگری که می‌توان از داستان «کمد» توکارچوک داشت این است که کمد نماد تمام آن چیزهایی است که در دنیای ما بیرون از سلطه‌ی زمان قرار دارد. در داستان شماره‌ها نیز توجه نویسنده به اشیا مشهود است: در این داستان وسایلِ مهمانان یک هتل نقش اصلی را بازی می‌کنند و آدم‌ها، که صاحبان اصلی آن‌ها هستند، نقش فرعی در داستان دارند و صرفاً به منزله‌ی علتِ قرار گرفتن آن وسایل در جاهای مختلف اتاق‌های هتل معرفی می‌شوند.

قسمتی از کتاب کمد:

در اتاق شماره‌ی ۲۲۴، یک زوج ژاپنی زندگی می‌کنند. مدتی است که اینجا هستند و من در اتاقشان کاملاً راحتم. ژاپنی‌ها کله‌ی سحر بیدار می‌شوند. به نظر می‌آید عجله دارند که پیاپی از موزه‌ها، نمایشگاه‌ها و مغازه‌ها بازدید کنند، با گرفتن عکس شهر را تکثیر کنند، از کوچه‌ها و خیابان‌ها، باوقار اما تند، بگذرند و در مترو جای خود را به دیگران بدهند.

جایی که در آن به سر می‌برند، یک اتاق دونفره‌ی شیک است. با وجود این، اصلاً به نظر نمی‌آید کسی در آن حضور داشته باشد. اینجا چیزی پیدا نمی‌کنی که مهمان آن را روی صندوقِ کشودارِ زیر آینه تصادفاً جا گذاشته باشد. از اثر انگشت روی کلیدهای برنجیِ برق نیز خبری نیست. تلویزیون و رادیو دست‌نزده مانده‌اند. همین‌گونه نشانی از آب داخل وان، یا قطره‌ای روی آینه، یا خرده‌ریزی روی قالی پیدا نمی‌شود. بالش‌ها سر این مهمان‌ها را نوازش نمی‌کنند و یونیفورم خودم موهای پریشانشان را جذب نمی‌کند؛ اما گذشته از همه‌ی این‌ها، چیزی که نگرانی‌ام را جدی می‌کند این است که در این اتاق بو شنیده نمی‌شود. تنها بویی که در فضا می‌پیچد بوی خاصِ هتل کاپیتال است.

کنار تخت‌خواب دو جفت صندل می‌بینم، با نظم چیده شده‌اند، آراسته و تمیز. انگار برای مدتی کوتاه از خدمتِ پاها مرخص شده باشند. یک جفتشان کوچک است، آن یکی ذره‌ای بزرگ‌تر. روی قفسه‌ی کتابِ راهنما -انجیل همه توریست‌ها- گذاشته شده و در حمام لوازم بهداشتی و آرایشی، ظریف و کاربردی دیده می‌شود. کار خاصی اینجا ندارم، بنابراین فقط تخت‌خواب‌ها را مرتب می‌کنم و در حین عوض کردن ملافه‌ها در حد اقامتِ یک‌ماهه‌ی این مهمان‌ها در اتاق شلوغی می‌کنم.

وقتی اینجا را جمع‌و‌جور می‌کنم بسیار تحت تأثیر قرار می‌گیرم. برایم حیرت‌انگیز است که چطور می‌توان طوری بود که انگار اصلاً نباشی. لبه‌ی تخت‌خواب می‌نشینم و این نبودنِ زوج ژاپنی را جذب می‌کنم. مسئله‌ی تکان‌دهنده‌ی دیگر این است که مهمانانِ ژاپنی همیشه اندک انعامی می‌گذارند، سکه‌هایی مرتب چیده‌شده روی بالش که من حتماً باید برشان دارم. این یک پیغام یا خبر است، پیغامی که بین ما رد و بدل می‌شود. آن‌ها با گذاشتن این انعام انگار عذر می‌خواهند که این‌قدر کم به من زحمت می‌دهند، که نتوانسته‌اند با آشفتگیِ دوروبر هم‌آهنگ شوند. انعامشان پرداختِ هزینه‌ی عدمِ درهم‌ریختگی است. نگران هستند که شاید رفتارشان من را خشمگین یا دلسرد کند. این انعام ناچیز بیانِ سپاسگزاری است بابت اینکه اجازه داده‌ام طوری باشند که دوست دارند و بلدند. سعی می‌کنم از این نحوه‌ی ملاقاتشان قدردانی کنم و صمیمانه، با کلی عشق، تخت‌خوابشان را مرتب می‌کنم. بالش‌ها را صاف می‌کنم و ملافه‌هایی را که آن‌ها قادر به مچاله‌کردنشان نبوده‌اند نوازش می‌کنم.

کمد را دروتا سوآپا ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۸۰ صفحه‌ی رقعی با جلد نرم و قیمت ۲۵ هزار تومان چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.

خرید کتاب کمد

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.