جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

کلوب شبانه‌ی مارس/ نامزد بوکر ۲۰۱۸ در زبان فارسی

کلوب شبانه‌ی مارس/ نامزد بوکر ۲۰۱۸ در زبان فارسی رمان «کلوب شبانه‌ی مارس»، نوشته‌ی ریچل کوشنر، به همت نشر آرشیو روز به چاپ رسیده است. این رمان که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده، در همان سال در فهرست نهایی جایزه‌ی من بوکر نیز قرار گرفت. همچنین این رمان مدال طلای داستانی را از جوایز کتاب کالیفرنیا دریافت کرد. وقایع داستان در سال ۲۰۰۳ می‌گذرد، رومی هال در آغاز دوره‌ی حبس در مرکز اصلاح و تربیت زنان استانویل، در اعماق دره‌ی مرکزی کالیفرنیاست. او از جهان بیرون بریده شده است: از سان‌فرانسیسکوی ایام جوانی و پسر کوچکش جکسون. در درون زندان رفتارها و کنش‌های نگهبانان و زندانیان نیز خشونت‌آمیز و توهین‌آمیز است. همچنین در خط فرعی، داستان گوردون روایت می‌شود. یک دانشگاهی که در زندان به آموزش زندانیان می‌پردازد. ریچل کوشنر، رمان‌نویس اهل ایالات متحده امریکا، در سال ۱۹۶۸ در یوجین اورگن به دنیا آمد. در سال ۱۹۷۹، به سان‌فرانسیسکو نقل مکان کرد و از دانشگاه برکلی فارغ‌التحصیل شد و برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد هنرهای زیبا، به دانشگاه کلمبیا رفت. او پس از آن در نشریاتی چون بمب و گرند استریت به کار روزنامه‌نگاری پرداخت. اولین رمان او «تلگرافی از کوبا»، در سال ۲۰۰۸، منتشر شد و یکی از کتاب‌های حاضر در مرحله نهایی دریافت جایزه‌ی کتاب ملی بود. کتاب بعدی او «آتش‌افروزان» در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسید و آن هم کاندیدای دریافت جایزه‌ی ملی و جایزه‌ی فولیو پرایز و یکی از ده کتاب برتر مجله‌ی نیویورک تایمز بود. کوشنر دریافت‌کننده‌‌ی بورسیه گوگنهایم و هارولددی است. جایزه‌ی ادبی یادبود ورسل از آکادمی هنر و ادبیات امریکا از دستاوردهای اوست. داستان‌های او در نیویورکر، پاریس ریویو و هارپرز چاپ شد. رمان‌های کوشنر به شانزده زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است. در حال حاضر او در لس‌آنجلس زندگی می‌کند.

قسمتی از کتاب کلوب شبانه‌ی مارس:

«خب، حالا سیفون رو بکش!» سامی فرناندز به من یاد می‌داد که چطور اشیا را از کانال سیفون توالت رد کنم. راهی در لوله‌ی فاضلاب رایزر پیدا کرده بود و اشیا را بالا یا پایین می‌فرستاد. بوریتو، اسنک توئینکی و انواع سیگار؛ حتی نوشیدنی داخل قوطی شامپو. در بخش سلول‌های انفرادی، من و سامی را به یک سلول مشترک انداختند تا ۹۰ روز آینده را در آن‌جا سپری کنیم. مجازات هر دوی ما سرپیچی از دستور افسران زندان بود. ما در یک اتاق تقریباً دو در سه و نیم متری بودیم که یک توالت و دو تخت بتنی با تشک‌های پلاستیکی داشت. ما با یکدیگر حرف می‌زدیم و به نوبت از پنجره‌ی کوچکِ سلول راهرو را تماشا می‌کردیم، اسمش را گذاشته بودیم خیابان اصلی، جایی که اگر خوش‌شانس بودیم می‌توانستیم زن دیگری را در بخش سلول‌های انفرادی ببینیم که با دستان دستبند زده شده با دو زندانبان که از پشت سر مراقبش بودند به سمت حمام می‌رود. پروتکل بخش انفرادی. ما بیست و چهار ساعته در سلول بودیم به جز دو روز در هفته که ما را به قسمت پایین سالن برای استحمام می‌بردند و هفته‌ای یک ساعت اجازه داشتیم به منظور هواخوری به محوطه‌ی روباز قفس‌مانندی برویم. بخش زندانیان محکوم به اعدام در زیر سلول ما قرار داشت. زندانبانان به آن قسمت می‌گفتند «گرید آ». پنجاه مرتبه در روز این کلمه را تکرار می‌کردند. بخش اداری سلول‌های انفرادی تصور می‌کرد شاید برای روحیه‌ی کارکنانش خوب نباشد که کلمه‌ی اعدام و مرگ را مرتباً تکرار کند. یک طبقه پایین‌تر از مسیر لوله‌ی فاضلاب سلول ما، یکی از دوستان سامی به نام بتی لافرانس زندانی بود. او هم جزء زنان اعدامی بود و مثل آن‌ها دسترسی به غذا و کالاهای ممنوعه داشت. ما از طریق لوله فاضلاب و دریچه‌ی هوا به بتی دسترسی داشتیم. خدا را شکر که بتی با هیچ‌کس صحبت نمی‌کرد و گرنه انتقال نوشیدنی و خوراکی کمتر می‌شد. سال‌ها پیش زمانی که بتی در کشمکش پرونده‌اش بود، او و سامی در زندان محلی هم‌بند بودند. اولین شب، بتی از لوله‌ی فاضلاب فریاد زد: «این بچه شیکانوی خودمونه؟ آهای سامی؟» بتی بچه‌های سیاه‌پوست و بچه‌های شیکانوی خود را داشت وسامی هم که دوست خودش بود. بتی پاهای کشیده و بلندی مثل عروسک‌های باربی داشت. یک روز سامی به من گفت که بتی در سلولش کفش پاشنه میخی دارد. او به یکی از زندانبانان صدها دلار داده بود تا قاچاقچی برایش یک جفت بیاورند، فقط به این دلیل که علاقه‌ی وافری به کفش‌های پاشنه‌بلند داشت. صدها مرتبه. میلیون‌ها مرتبه. شما نمی‌توانید هر آنچه افراد می‌گویند را بپذیرید. اما در زندان همه‌ی چیزهایی که آن‌ها می‌گویند تنها سرگرمی شماست. چه طرفدار کفش پاشنه‌بلند باشید و چه نباشید به نظر می‌رسد نوشیدنی دست‌ساز بتی طعم بدی دارد. بوی آشغال و گند آن بسیار مشخص است و افرادی که نوشیدنی را آماده می‌کنند برای اینکه از بوی نامطبوع آن در امان باشند در سلول پودر بچه می‌پاشند و ماسک می‌زنند. بتی با صدای بلند از دریچه‌ی هوا فریاد زد: «این بهترین نوشیدنی توی زندانه، فقط باید دوباره صاف بشه عزیزم. فرامش نکن که دوبار باید از این ظرف به اون ظرف بشه تا هوا بخوره.» کلوب شبانه‌ی مارس را سوسن جلیلی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۳۰۸ صفحه‌ی رقعی با جلد نرم و قیمت ۸۹ هزار تومان چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.