جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

چون بوی تلخ خوش کندر/ فرهاد مهراد؛ صدایی که جاودانه بود

چون بوی تلخ خوش کندر/ فرهاد مهراد؛ صدایی که جاودانه بود زندگی‌نامه‌ی فرهاد مهراد از جاودانه‌ترین ستاره‌های موسیقی کشورمان به قلم وحید کهندل و به همت نشر ماهی به چاپ رسیده است. کهندل می‌گوید: در این کتاب قرار نیست موسیقی و هنر فرهاد معرفی شود. کاری نداریم که سبک موسیقی او چه بود، چه خواند و چگونه خواند. این جا فرهاد در مقام یک انسان معرفی می‌شود. اگر با او به شکلی آشنا شده‌اید، کارهایش را شنیده‌اید یا یک بار از کنار شما رد شده و به شما لبخند زده است، یا حتی اگر از نوع لباس پوشیدنش خوشتان آمده و یا طرح جلد کاست خواب در بیداری را دیده‌اید و به طراحش علاقه‌مند شده‌اید و حالا می‌خواهید بدانید منش او چه بوده، چگونه زندگی می‌کرده، چه چیزهایی او را آزرده یا خوشحال می‌کرده، اگر این‌ها برایتان جالب است، شاید این کتاب به شما کمک کند. فرهاد البته انتظار نداشته باشید او را خوب بشناسید. چه بسا سردرگم‌تر از قبل شوید، زیرا فرهاد قصه‌ای بی انتهاست. بخش‌هایی از کتاب که به منبع مطلب اشاره نشده غالبا محصول گفت‌وگوی نگارنده با همسر فرهاد است. همچنین بعضی از اسامی در کتاب به صورت ناقص ذکر شده‌اند که در اکثر این موارد علت، عدم دسترسی به نام کامل شخص مورد نظر و در بعضی موارد نیز عدم تمایل ایشان به ذکر نام کامل خود بوده است. فرهاد مهراد متولد روز بیست و نهم دی ماه ۱۳۲۲، در دوران کودکی، آرام و کنجکاو بود. بنا به روایات خانوادگی، رفتار او در سال‌های کودکی فراتر از سن و سالش به نظر می‌رسید. او کودکی بود بسیار حساس و دقیق، اما چون کوچک‌ترین عضو خانواده به شمار می‌آمد، کم‌تر جسارت پیدا می‌کرد خودش را مطرح کند. در سال‌های کودکی به او کم توجهی می‌کردند و مدام متهم می‌شد که از بزرگ‌ترها تقلید می‌کند. مادر فرهاد می‌گوید: شب‌ها دوست داشت برایش قصه بگویم. روزی به مهمانی رفته بودیم. شب، موقع خواب، برایش قصه‌ی بچه‌ای را تعریف کردم که در مهمانی به حرف بزرگ‌ترها گوش نمی‌داد و بی‌ادبی می‌کرد. وقتی قصه تمام شد، فرهاد گوش‌هایش را گرفت و گفت: من هیچی نشنیدم! آن طور که خواهرانش می‌گویند، از کودکی معلوم بود گوشی بسیار قوی دارد و استعدادی هم در موسیقی. کتاب حاضر از خلال ۱۳ فصل و یک نمایه نگاهی دارد به فراز و فرودهای زندگی فرهاد مهراد.

در بخشی از کتاب چون بوی تلخ خوش کندر می‌خوانیم:

در اواخر تابستان ۱۳۶۰، اسفندیار منفردزاده که ایران را ترک کرده بود، با منزل مادر فرهاد تماس گرفت و به فرهاد گفت همه چیز برای کار در خارج فراهم است و از او دعوت کرد برای خلق آثار جدید از ایران خارج شود و به او بپیوندد. همچنین به فرهاد هشدار داد که ممکن است در آینده اجازه‌ی خروج از کشور را پیدا نکند. و بهتر است تا دیر نشده دست به کار شود، اما فرهاد پاسخ منفی داد. دو سال بعد، شهبال شب‌پره نیز با فرهاد تماس گرفت و به او دو پیشنهاد داد، یکی برگزاری کنسرتی بزرگ در خارج از ایران و دیگری تشکیل دوباره‌ی گروه بلک کتس به همراه فرهاد در امریکا. فرهاد این دو پیشنهاد را هم نپذیرفت. در حدود سال ۱۳۷۰، اسفندیار منفردزاده به واسطه‌ی خانم آبادانی که در آن زمان رابط شرکت آونگ در ایران بود، یک بار دیگر به فرهاد پیشنهاد همکاری داد و این بار هم با پاسخ منفی روبه‌رو شد. اواسط دهه شصت، در شرایطی که حتی تصور گرفتن مجوز کارهای فرهاد به سختی ممکن بود، خبر عجیبی به گوش رسید. ماجرا از این قرار بود که شرکتی به نام کانون فرهنگی آوای چنگ دو کاست به نام‌های گوزن‌ها و داش آکل منتشر کرده و آهنگ‌های گنجشگک اشی مشی، مرد تنها و زنجیری (خسته) را با صدای فرهاد در آن‌ها گنجانده بود. چون بوی تلخ خوش کندر در ۳۲۰ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۴۸ هزار تومان چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.  
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.