جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
پاندمی! کووید ۱۹ جهان را تکان میدهد
کتاب «پاندمی! کووید ۱۹ جهان را تکان میدهد»، نوشتهی اسلاوی ژیژک، به همت نشر مانیا هنر به چاپ رسیده است. زیستن در دورانی چون پاندمی کرونا، بختی است که چهبسا هر اندیشمندی مخفیانه و ناخودآگاه آرزوی تجربهاش را داشته باشد. کدام متفکر رادیکالی را میتوان یافت که دوست نداشته باشد فروپاشی تمامی چهارچوبهای موجود و ایستایی در قطار تاریخ را به چشم ببیند؟ بهرغم روزهای تاریکی که پاندمی کووید-۱۹ به بار آورده است، انکار نمیتوان کرد که جهانی جدید پیش روی بشر قرار دارد، دنیایی که البته باید با آمادگی کامل به استقبالش رفت و جسارت آغازیدن از نو را در خود ایجاد کرد. کتاب پیش رو نیز بر چنین محوری میچرخد؛ یعنی درک این نکته که مختصات دیگری پیش روی بشر قرار گرفته و تنها زمانی میتوان این «دنیای قشنگ نو» (دقیقاً به معنایی که هاکسلی مد نظر داشت) را درک کرد که سراسر افق فکریمان دستخوش تغییر شود. بنابراین، این کتاب را میتوان تلاشی دانست برای احیای مفاهیمی که مدتهاست از تفکر رخت بر بسته و همچنین دست رد زدن به افاضاتی توخالی دانست که این روزها ورد زبان چپ رادیکال شده است (از «انبوهه» گرفته تا «دموکراسی محلی»). البته، شکی نیست که اگر امیدی هم باشد برای دیگران و فرزندان انسانی است که در جهان پس از کرونا سر بر میآورند، برای «اجتماع آینده»! بااینحال، از هگل آموختهایم که همین «شب جهان» است که امکان ظهور و تولد را فراهم میآورد. ژیژک در این کتاب که در قالب جستارهایی دهگانه نوشته شده است، با عناوینی چون «اکنون همگی در یک قایق هستیم»، «چرا همیشه خستهایم»، «به سوی طوفانی تمام عیار در اروپا»، «به برهوت ویروسی خوش آمدید»، «پنج مرحلهی اپیدمی»، «ویروس ایدئولوژی»، «آرام باشید و وحشت کنید»، «نظارت و تنبیه؟ بله،لطفاً!»، «آیا سرنوشتمان بربریت با چهرهی انسانی خواهد بود؟» و «کمونیسم یا بربریت، به همین سادگی!» به تحلیل ریزبینانهی خود از موقعیت جدید جهان و مردم، بعد از فراگیری کووید ۱۹ میپردازد.قسمتی از کتاب پاندمی! کووید ۱۹ جهان را تکان میدهد:
«دست به من نزن»، براساس آیهی هفده باب بیستم انجیل یوحنا، همان جملهای است که مریم مجدلیه هنگامی که عیسی را پس از رستاخیز بازشناخت، از زبان او شنید. به عنوان کسی که خود را آتئیستی مسیحی میدانم، چه برداشتی باید از این کلمات داشته باشم؟ ابتدا این جمله را با پاسخ مسیح به سؤال حواریون در نظر میگیرم، که پرسیدند چگونه از بازگشت او و حیات دوبارهاش مطلع خواهیم شد. مسیح میگوید، هرگاه که عشق میان مؤمنانش حکمفرما باشد، او نیز آنجا خواهد بود. او نه بهعنوان فردی قابل لمس، بلکه همچو پیوندِ عشق و همبستگی در میان مردم حاضر خواهد شد. پس «دست به من نزن، بلکه با عشق به دیگران دست بزن و با آنها تعامل کن.» بااینحال امروزه، در میانهی اپیدمی کرونا، دائماً زیر بمباران درخواستهایی قرار گرفتهایم که از ما میخواهند به دیگران دست نزنیم، خود را در خانه ایزوله کرده و فاصلهی جسمانی مناسب را رعایت کنیم. این موضوع چه ارتباطی با فرمان «دست به من نزن» دارد؟ دستها نباید فرد دیگری را لمس کنند؛ فقط از درون میتوانیم به کسی نزدیک شویم و پنجرهی رو به «درون» چشمهایمان هستند. این روزها، وقتی یکی از نزدیکان خود (یا حتا شخصی غریبه) را میبینید و فاصلهی مناسب را حفظ میکنید، نگاهی عمیق به چشمان یکدیگر میتواند از محبتی فراتر از دست دادنی صمیمانه پرده بردارد. هگل در یکی از قطعات مربوط به دورهی جوانیاش مینویسد: معشوق متضاد ما نیست، او یکی از ماست؛ ما خود را تنها در او میبینیم، اما او در عین حال یک مای مشخص هم نیست، بلکه معماست، یک معجزه [ein Wunder]، چیزی که نمی توانیم به چنگش آوریم. بسیار مهم است که این دو ادعا مخالف یکدیگر تفسیر نشوند، چنانکه گویی معشوق تاحدودی خود «ما» است، بخشی از خودم و کمابیش یک معما. آیا شگفتی عشق در این نیست که تو بخشی از هویت من هستی البته تا جایی که برایم معجزهای شگفتانگیز باقی میمانی که نمیتوانم به چنگش آورم و نهتنها برای من بلکه همچنین برای خودت نیز رازآمیز باقی میماند؟ قطعهی معروف دیگری از هگل جوان میگوید: «آدمی درست همین شب است؛ این هیچِ تهی که در عین سادگیاش همهچیز را در خود دارد، گنجینهی بی پایانی از تجسمها و تصاویر بسیاری که هیچکدام به او تعلق ندارند یا آنکه حاضر نیستند. با نگاه به چشمان بشر میتوان منظری از این شب را دریافت.» هیچ ویروس کرونایی نمیتواند این را از ما بگیرد. پاندمی! کووید ۱۹ جهان را تکان میدهد را کامران برادران، محسن اصفهانیزاده و میلاد روانبخش به اتفاق ترجمه کردهاند و کتاب حاضر در ۱۳۳ صفحهی رقعی با جلد نرم و قیمت ۳۳ هزار تومان چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...