عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
وضعیت کافکایی/ نگاهی مات از پنجره
کتاب «وضعیت کافکایی»، نوشتهی والتر اچ سوکل، پیتر بیکن، مارک هارمن و یوتا دگنر، به همت نشر جغد به چاپ رسیده است. فرانتس کافکا از برجستهترین نویسندگان دنیای مدرن است که به شیوهای نوین دغدغههای انسان معاصر را در آثارش روایت میکند و جهانی میآفریند که ما امروزه آن را تحت عنوان جهان کافکایی میشناسیم. کاوشِ ذهن سرشار از استعارهی کافکا و تأثیر غولهای ادبی مانند فلوبر و همچنین تأثیر تحولات جدید زمانهی او از جمله سینما به سبک نویسندگیاش مفاهیمی هستند که منتقدان در این کتاب به بررسی آنها پرداختهاند. والتر اچ سوکل به واکاوی جهان کافکایی و جهانبینیِ نویسنده میپردازد. پیتر بیکن سبک بصریِ کافکا و تأثیر سینما بر نگاه او را مورد توجه قرار داده، مارک هارمن جایگاه استعاره را در ذهن و آثار کافکا روشن نموده و یوتا دگنر نکاتی را یادآور شده که کافکا از فلوبر آموخته و به کار بسته است.
فرانتس کافکا در سوم جولای ۱۸۸۳ به دنیا آمد. او تنها پسر بازمانده هرمان کافکا، تاجر خودساخته و مغازهدار مرفهی بود که در قلب بخش قدیمی شهر پراگ مغازه داشت. پدر بر زندگیِ احساسیِ او تأثیر زیادی گذاشت، او در وجود پدر قویاش، نمونهای از زندگی حقیقی را میدید، این اصطلاح از فلوبر است و کافکا آن را برای سبکی از زندگی به کار میبرد که ذاتش او را از داشتن چنین سبک زندگیای محروم کرده بود. آثاری که کافکا در طول عمرش منتشر کرد، فقط یکی از شش کتابی بود که دوست نزدیکش ماکس برود، بعد از مرگش ویرایش و منتشر کرد. آثار او سه رمان بلند و دو مجموعه داستان و یک جلد آثار متفرقه است که شامل جملات قصار بسیار مهم اوست. یادداشتهای روزانه کافکا (۱۹۱۰-۱۹۲۳)، نامههایش را ماکس برود منتشر کرده و نامههای او به میلنا یزنسکا پولاک، معشوقه و مترجم اهل چکسلواکی او را ویلی هاس منتشر نموده است. اینها سه کتاب اضافه هستند. باید توجه داشت که کافکا بخش عمدهای از آثارش را که شامل امریکا، محاکمه و قصر است، تکمیل و ویرایش نکرده است و فقط داستانهایی با حجم معمولی را که در زمان حیاتش منتشر شدهاند، تکمیل کرده است. بنابراین در زمان هرگونه بررسی انتقادی آثارش باید به این مسأله اهمیت خاصی داد.
آثار کافکا را میتوان اتوبیوگرافیهایی دانست که در لفافه استعاره بیان شدهاند. کافکا در یادداشت روز ۶ اوت ۱۹۱۴ مینویسد که حسش برای نشان دادن زندگی رؤیاگونه درونیاش مانع رشد سایر علایق و استعدادهایش شده و ضمناً تنها چیزی است که رضایت خاطر او را فراهم میکند. ویژگی خیالی بودن نوشتههای کافکا هر خوانندهای را تحت تأثیر قرار میدهد. اشاراتِ معماگونه از بارزترین ویژگیهای آثارش هستند. آثارش مثل خوابها، انسان را وادار به تعبیر و تفسیر میکنند اما برای این کار هیچ کلیدی به دست انسان نمیدهند.
داستانهای کافکا گاهی اوقات از خوابها الهام گرفتهاند و خوابهایی که مکرراً در یادداشتهایش نوشته، به داستانهایش شباهت زیادی دارند؛ اما نوشتههای کافکا با آثار سوررئالیستها که خوابها را عیناً مینوشتند بسیار متفاوت است. آثار کافکا برعکسِ آثار سوررئالیستها کاملاً نظم دارد و بههیچوجه کپیِ محضی از خوابهایش نیستند، بلکه طوری سازماندهی شدهاند که از جهات اساسی به خوابها شبیهاند.
یکی از ویژگیهای داستانهای کافکا، رابطه آنها با استعاره است. داستانهای او بیشتر میخواهند استعارههای موجود در زبان را نشان دهند، آن هم نه فقط استعارههای آلمانی را که کافکا به آن زبان مینوشت، بلکه استعارههای سمبولیسمِ کلی فکرهایِ پیشامنطق هم مد نظر بودند. استعارههای اصلی که در زبان پیشاعلمی برای بیان تجربهها، اوضاع و احوال و روابط به کار میرفتند، در داستانهای کافکا به رخداد تبدیل میشوند. او بیانگریِ مصور را که روزگاری استعاره اصلی نقل میکرد، دوباره جان بخشید یا از نو آفرید. نوشتههای کافکا از فعالیت یک ذهن خوابآلود پیروی یا آن را تکرار میکنند. همانطور که فروید در کتاب تفسیر خواب میگوید و کافکا هم با این کتاب آشنا بود، خوابها به زبان تصویر صحبت میکنند، آنها استعارههای نهفته در زبان را میگیرند و به شکل رخدادهای عینی به کار میبرند.
قسمتی از کتاب وضعیت کافکایی:
آثار کافکا بیش از هر چیز بهخاطر تصویری بودنشان قابل توجهاند، آنقدر توانایی بصری نوشتههای کافکا زیاد است که میتوان گفت خود را به جای چشم فرد میگذارد. تخیل ادبی خارقالعادهاش، چنان تصویری ایجاد میکند که خوانندهی طالب درک آسان و سریع متن را تکان میدهد و به چالش میکشد. میگویند هدف کافکا غریبه کردن چیزهای آشناست. او دنیای خیالی را که رئالیسم اروپایی به آن پرداخته بود مثل الگوی ادبیاش گوستاو فلوبر تغییر داد؛ اما تفسیرپذیریِ نوشتههایش، برخلاف فلوبر، ناشی از قدرت زیاد تصویرهای اوست: پویاییِ ناشی از حیرت و شوک، نشاندهندهی استفاده استادانه از تکنیکهای نگاه خیره، نگاه سینمایی و نگاه واسطهای است. بسیاری از روایتهای کافکا به نگاه خیره و دقیق به شخصیتهای اصلی متکی هستند. او برای ساختن تصویرِ روایتهایش از ابزارهای سینمایی استفاده میکند و برای ایجاد رابطهای فعال بین حوزههای محیطی، واسطههای مختلف را به هم ربط میدهد.
کافکا ابزار جدیدی برای ارائه پیدا کرد. او با تغییر دادن استعاره، معنای دقیق را به حالت تعلیق درآورد. استعارههای آشنا به نظر خواننده فوقالعادهاند و استعارههای ناآشناها ظاهراً طبیعی و واقعی جلوه میکنند. میدان دید کافکایی برای ایجاد تصویرهای ادبی و واسطهای که هم رئالیستی و هم فانتزی هستند، از استراتژیهای نو و تکنیکهای قابل تغییر استفاده میکند. کافکا مشخصاً درک و ارائه بصری را به هر چیز دیگری ترجیح میدهد. منتقدان کافکا به کیفیت سینمایی متنهایش اشاره و درباره عشق او به سینمای معاصر هم اظهارنظر کردهاند، هر چند هنوز هم میزان پرداختن به سینما در نوشتههای کافکا مورد مناقشه است.
وضعیت کافکایی را مهدیه عباسپور ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۰۶ صفحهی رقعی با جلد نرم و قیمت ۴۲ هزار تومان چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.