جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

وابی‌سابی/ بینش ژاپنی در مورد زندگی نه چندان بی‌نقص ولی کامل

وابی‌سابی/ بینش ژاپنی در مورد زندگی نه چندان بی‌نقص ولی کامل کتاب وابی‌سابی، نوشته‌ی بث کمپتن، به همت نشر میلکان به چاپ رسیده است. وابی‌سابی مفهومی در زیبایی‌شناسیِ سنتی ژاپنی است؛ جهان‌بینی‌ای بر پایه‌ی اعتقاد به ناپایداری و زودگذریِ جهان و پذیرش نقص‌ها. این نوع تفکر زیبایی‌شناختی به عنوان یک نوع زیباییِ «ناپایدار، ناتمام» توصیف می‌شود. وابی به معنای ستایش و زیبا دیدن اندوه، فقر و سادگی و سابی به معنای ستایش و زیبا دیدن پیری و کهنگی است. این دو اصطلاح اغلب در کنار یکدیگر و به‌صورت یک واژه‌ی (وابی‌سابی) به کار می‌روند. تلاش بی‌امانِ ما برای رسیدن به پول، رابطه و موفقیت، اغلب به استرس، اضطراب و افسردگی منجر می‌شود و اینجاست که وابی‌سابی ما را به کمی تأمل و تفکر دعوت می‌کند. جوهره و اساس وابی‌سابی در پذیرش نواقص جهان است. وابی‌سابی سه واقعیت ساده را تصدیق می‌کند: هیچ‌چیز دوام نمی‌آورد، هیچ‌چیز تمام نشده است و هیچ‌چیز کامل نیست. در‌واقع وابی‌سابی به زودگذر بودن زیبایی، تغییرپذیر بودن و ناکامل بودن طبیعت و ذات دنیای اطراف اشاره می‌کند. فلسفه‌ی وابی‌سابی به ما می‌گوید که برای لذت بردن از زندگی نباید منتظر کامل شدن و بی‌نقص بودنِ آن باشیم، چراکه جهان زودگذرتر از آن است که بتوانیم بسیاری از شرایط را دوباره تجربه کنیم. وابی‌سابی یکی از عناصر حیاتی حس زیبایی‌شناسی و فطرتِ آرام مردم ژاپن است. وابی‌سابی نوعی جهان‌بینی است که نحوه‌ی زندگی کردن را به انسان آموزش می‌دهد، هر چند به‌ندرت درباره‌ی آن بحث می‌شود. اثر وابی‌سابی همه جا هست ولی در‌عین‌حال هیچ‌جا دیده نمی‌شود. مردم به‌طور غریزی می‌دانند وابی‌سابی چیست؛ ولی افراد کمی هستند که می‌توانند در قالب کلمات بیانش کنند. وابی‌سابی معمایی جذاب است که وعده‌اش نجوای معرفت در گوش کسانی است که در آرامش کافی به کَندوکاو می‌پردازند و با قلبی باز با هر چیزی برخورد می‌کنند. در سال‌های اخیر، جامعه پیشرفت‌های سریعی را تجربه کرده است؛ استرس‌ها بسیار اوج گرفته‌اند و پول، عناوین شغلی، ظواهر و اندوختن بی‌پایانِ مادیات دغدغه‌های اصلی ما شده‌اند. بیش از پیش به خود فشار می‌آوریم و سعی می‌کنیم چندین کار را با هم انجام دهیم و حس نارضایتی‌مان رو به فزونی است. ما بیش از حد کار می‌کنیم، بیش از ظرفیت‌مان به خود فشار می‌آوریم و می‌جنگیم. نویسنده‌ی کتاب می‌گوید: «من به عنوان کسی که بیشتر دهه‌ی گذشته را صرف کمک به مردم کرده‌ام تا اولویت‌های خود را تغییر دهند و روی کارهایی تمرکز کنند که دوست دارند، شاهد بوده‌ام بسیاری از ما با تعهدِ بیش از حد، مقایسه‌ی دائم خود با دیگران، قضاوت و واگویه‌های منفی، خودمان را بیدار کرده‌ایم. روزها خوابگردی می‌کنیم، بی‌حالیم، بیشتر اوقات خودمان را حبس می‌کنیم و به افراد مشهور و تبلیغات و رسانه‌های اجتماعی بیشتر از کشف ظرفیت‌های غنی زندگی خودمان، توجه می‌کنیم. مدت زیادی است که همهمه‌ی آغاز یک انقلاب بی‌صدا را می‌شنوم؛ آرزویِ زندگی ساده‌تر و معنادارتر. حیاتی آکنده از زیبایی در جوارِ طبیعت، زندگی‌ای که هر روز انرژیِ خوشبختی در آن جاری باشد و بر اساس آنچه برای ما مهم است، ساخته شده باشد. هرچه افراد بیشتری نزد من می‌آمدند که خسته و گرفتار و غمگین بودند، بیشتر حس می‌کردم باید راهی جدید برای برخورد با مشکلات ایجاد کنیم و به ابزارهایی دسترسی داشته باشیم که به ما کمک کنند واقعی‌تر و باانگیزه‌تر زندگی کنیم. این موضوع مرا به یاد زیبایی نهفته، آرامش و حس قدردانی در ژاپن انداخت که در جای دیگری تجربه نکرده‌ام؛ چیزی که به ما درس زندگی می‌دهد و در آستین کیمونوی فرهنگیِ ژاپنی پنهان شده است. فکر کردم شاید این موضوع با مفهوم دست‌نیافتنی وابی‌سابی ارتباط داشته باشد، به خاطر همین دست به کشف حقیقت پنهان آن زدم.» بث کمپتن معتقد است: «تعریف وابی‌سابی سخت است. تا حدی مانند عشق است. می‌توانم بگویم از نظر من چه هست و چه حسی در من ایجاد می‌کند، ولی تنها در صورتی به معنای واقعی آن پی می‌برید که خودتان آن را حس کنید. همه‌ی گپ‌‌وگفت‌هایی که با ژاپنی‌ها در این مورد داشته‌ام، بدون استثنا این‌طور آغاز می‌شود: "وابی‌سابی؟ اِممم... توضیحش سخت است." حقیقت این است که معدود افرادی تاکنون سعی کرده‌اند آن را تعریف کنند. اساساً نیازی به این کار ندیده‌اند. ژاپنی‌ها با وابی‌سابی بزرگ شده‌اند، راهنمای مسیر آن‌ها در زندگی است و زیبایی را از منظر آن می‌بینند و ارج می‌نهند. گویی وابی‌سابی با وجود آن‌ها عجین شده است. ولی نباید از چیزهای سخت فرار کرد و من آغازگر تعریف وابی‌سابی شدم. خب، واقعاً صبر پیشه کردم، نگاه کردم و گوش فرا دادم. هرچه به مردم فضای بیشتری می‌دادم تا معنای این ناگفته‌ی آشنا را بکاوند، داستان جالب‌تر می‌شد. مردم برای تعریف وابی‌سابی از استعاره و اشاره‌ی دست استفاده می‌کردند، سرشان را به طرفی کج می‌کردند، دست‌شان را روی قلب‌شان می‌گذاشتند، مکث‌های طولانی داشتند و بارها چای، فرقه‌ی ذِن و طبیعت را پیش چشم می‌آوردند. حسن ختام هر گفت‌وگو تقریباً این بود: می‌خوام کتاب شما را بخونم.» حقیقت این است که وابی‌سابی معنای مطلق و مشخصی در زبان ژاپنی ندارد. همه از ظن خود می‌خواهند یار آن باشند. من از دیدگاه فردی با موقعیتی نادر که هم ژاپن‌شناس است و هم مشاور زندگی، به این مفهوم نگاه می‌کنم. برای اینکه اصول وابی‌سابی را بیرون بکشم و آن را به‌صورت مجموعه‌ای متشکل از درس‌های زندگی درآورم، با هر کسی از هر طبقه‌ای صحبت کرده‌ام، کتاب‌های کتابخانه‌های قدیمی را به‌دقت کنکاش کرده‌ام، از موزه‌ها دیدن کرده‌ام، در معبدهای تاریک به مراقبه پرداخته‌ام، پیاله‌های چای را در دستم گرفته‌ام و در طبیعت وقت گذرانده‌ام و در بناهایی با معماری ژاپنی که قرن‌ها قدمت دارند، پرسه زده‌ام. به این ترتیب، بعد از صدها گفت‌وگو و تحقیقاتی وسیع، به اصولی راهبردی رسیدم که امیدوارم درس‌های ارزشمندی برای همه‌ی ما باشند.

قسمتی از کتاب وابی‌سابی:

توجه به جزئیات را می‌توان در همه جای ژاپن دید. در کافه‌ها، فروشگاه‌ها، خانه‌ها، معابد و آرامگاه‌ها... حتی در فضاهای عمومی که کسی توجه به خرج داده تا کمی به آن‌ها جزئیات اضافه کند. این جزئیات به زیبایی فضا می‌افزاید و می‌تواند فضا را خاص و متعلق به شما کند. در راه‌پله‌ی خانه‌ی ما پنجره‌هایی با ارتفاع زیاد وجود دارد که قبلاً پرده‌های سنگین و بلندی داشتند. وقتی به این خانه نقل مکان کردیم، همین جا بودند و دلم نمی‌خواست آن‌ها را در بیاورم چون ظاهراً مالک قبلی هزینه‌ی زیادی برایشان کرده بود و برداشتن آن‌ها هدر دادن پول بود؛ ولی من هر روز چندین‌بار از آن پله‌ها بالا و پایین می‌رفتم و هر موقع از جلوی پرده‌ها می‌گذشتم، ناراحت می‌شدم. دست آخر فهمیدم خنده‌دار است؛ زیرا آنجا حالا خانه‌ی ما بود و می‌توانستیم هر طور که می‌خواهیم از آن استفاده کنیم. پس پرده‌ها را درآوردم. با این کار، فوری راهرو غرق در نور طبیعی شد. به‌زودی پی بردم در ساعات دیگر از روز، پنجره‌ها سایه‌های جذابی روی پاگردِ پله می‌اندازند. حالا می‌توانستیم طاقچه‌ی عریض و عمیق پنجره را ببینیم. من برچسب یک بطری ساکی سرامیکی خال‌دار را که هدیه‌ای از دوستم هنگام ترک ژاپن بود، درآوردم و با تغییر کارکردش آن را به گلدان تبدیل کردم و گلی از باغچه در آن قرار دادم. در کنارش شن‌هایی ریختم که از ساحل جمع کرده بودم. گنجی بود که با دستانی کوچک در روزی توفانی کشفش کرده بودم. در نهایت با یک کارت‌پستال که رویش نوشته شده بود: «در چیزهای عادی، زیبایی زیادی نهفته است» به کار خود پایان دادم. این چیدمان مختصر، سمت راست طاقچه‌ی پنجره را پر کرد و فضای سمت چپ خالی بود.گاهی جای گل و کارت پستال را عوض می‌‌کنم، شن‌ها را روی هم جمع یا پخش می‌کنم. زیبایی به سبک من همین است و هر دفعه که از پله‌ها بالا یا پایین می‌روم، به من آرامشی لحظه‌ای هدیه می‌دهد. آیا شما هم توانسته‌اید آرامش و زیبایی به خانه‌تان بیاورید؟ ده اصل برای خانه‌ای الهام‌یافته از وابی‌سابی:
  1. از راهروی‌تان که در ژاپنی به آن گنکان می‌گویند، بیشترین استفاده را بکنید. کت‌هایی را که مربوط به فصل حاضر نیستند بردارید و سر جایشان بگذارید. چند گل را نشان دهید. از مهمان‌ها بخواهید کفش‌شان را به سبک ژاپنی‌ها کنار در بگذارند. سعی کنید همه‌ی کسانی را که با شما زندگی می‌کنند به این کار عادت دهید. کفش‌ها را در قفسه، جاکفشی یا زیر پله‌ها بگذارید. اگر کف زمین سرد است، می‌توانید به مهمان‌ها دمپایی تعارف کنید. با این کار همه جا تمیزتر می‌ماند و راحتی و صمیمیت به آن‌ها منتقل می‌شود.
  2. با دور ریختن چیزهای اضافی، در وقت و پول صرفه‌جویی می‌کنید و فضای‌تان چیزهایی را که واقعاً دوست دارید، نشان می‌دهد. مینیمالیسم شدید، نوعی کمال‌گرایی است. باید در عوض به‌دنبال سادگی روح‌انگیز باشید. به تمیزی، مرتب بودن و دلپذیری فکر کنید.
  3. اجناس مات طبیعی مانند چوب، سفال و سنگ را در خانه‌تان امتحان کنید و از پارچه‌های طبیعی برای روتختی و لباس‌ها و لوازم آشپزخانه استفاده کنید. ببینید این چیزها چطور با خود آرامش می‌آورند. چشم و خیال، عاشق ناکاملی، عدم تقارن و سطوحِ غیرِ یک‌دست هستند.
  4. فکر کنید چطور می‌توانید با گل، شاخه، پوست دانه‌ها، پر، برگ، صدف، شن، حلقه‌ی گل دست‌ساز، سبدهای بافتنی و... طبیعت واقعی را وارد فضای خانه‌تان کنید. لذت پیدا کردن این چیزها و طراحی آن‌ها را بیابید و با هدایای موجود در زمین و دریا، شعری بصری خلق کنید.
  5. هم نور و هم سایه را در نظر داشته باشید و توجه کنید تضاد چگونه فضای‌تان را در ساعات مختلف روز تغییر می‌دهد. متناسب با فصل و حال روحی‌تان، نور کم و تاریکی را لحاظ کنید.
  6. همه‌ی حواس‌تان را بسته به مکان زندگی و نوع فضای‌تان به کار گیرید. این می‌تواند شامل هر چیزی باشد؛ از باز کردن پنجره برای ورود نسیم گرفته تا استفاده از پارچه‌های طرح‌دار برای پوشاندن روی اثاثیه؛ از افشاندن روغن‌های گیاهی گرفته تا پخش موسیقی آرامش‌بخش. حتی می‌توانید در نمایش ساده‌تان روحِ مزه‌ها را با استفاده از میوه و سبزی القا کنید یا اینکه با افزودن جزئیات میز صبحانه‌تان را خاص‌تر کنید.
  7. چیزهایی را انتخاب کنید که واقعاً برای‌شان ارزش قائلید تا فضای‌تان را تزئین کنند و آنجا را با داستان و خاطره بپرورانید. به تضادها فکر کنید: گذشته و حال، عادی و خاص، تحریک‌کننده و تفکرانگیز. خلاقیت را فراموش نکنید و کاربرد چیزهایی را که عمرشان تمام شده است تغییر دهید.
  8. به اهمیت تناسب بصری فکر کنید، به اینکه وسایل اتاق چگونه در ارتباط با هم به نظر می‌رسند و چه حسی را القا می‌کنند؟ قاب پنجره و راهروهای داخلی نمایانگر چه هستند؟ نمای چه چیزی کامل است و چه چیزی تا حدی پنهان است؟ چه بافت‌های متفاوتی شخصیت و گرما را به فضا وارد می‌کنند؟
  9. در مکان‌های دور از انتظار کمی زیبایی خلق کنید. گلدانی کوچک در طاقچه‌ی پنجره فکر خوبی است. یا مثلاً دست‌نوشته‌ای در حمام و قاب عکسی زیر پله‌ها.
  10. توجه کنید بسته به فصل سال و حال و هوای زندگی‌تان، چگونه می‌توانید از فضای مطلوب استفاده کنید.
وابی‌سابی را فرزانه حاج‌خلیلی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۲۴ صفحه رقعی با جلد نرم چاپ و با قیمت ۵۲ هزار تومان عرضه شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
احمدمرادی 5 ماه پیش
سالها دل طلب جام جم ازمامیکرد وانچه خودداشت زبیگانه تمنا میکرد.حافظ. به نظرم، وابی سابی، چیزی بیشترازعرفان ادبیات فارسی مانیست. دورگردون گردوروزی برمرادمانرفت دائمایکسان نماندحال دوران غم مخور. حافظ. سپاس اززحمات عزیزان