جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
نفروشی فروخته میشوی/ چگونه مسیرتان را در تجارت و زندگی پیدا کنید؟
کتاب «نفروشی، فروخته میشوی»، نوشتهی گرنت کاردون، به همت انتشارات نگاه نوین به چاپ رسیده است. فروش روی همهی انسانهای این سیاره تأثیر میگذارد. توانایی یا ناتوانیتان برای فروختن، متقاعد کردن، مذاکره و قبولاندن به دیگران روی همهی حوزههای زندگیتان تأثیر خواهد داشت و تعیین میکند که چقدر دوام خواهید آورد. صرفنظر از سِمت، عنوان یا نقشتان در شرکت یا تیم، بعضی وقتها باید دیگران را دربارهی چیزی قانع کنید. فروشندگی کاری است که همهی ابنای بشر هر روز روی این کرهی خاکی انجام میدهند. کسی را هم نمیشود از این قاعده مستثنا کرد. فروشندگی فقط یک شغل یا حرفه نیست و نقش انکارناپذیری در زندگی و بهزیستی هر کس دارد. موفقیت در زندگی، به تواناییتان برای فروش چیزی به دیگران بستگی دارد. باید مذاکره و توافق با دیگران را بلد باشید. توانایی اینکه کاری کنید دیگران از شما خوششان بیاید، با شما کار کنند و بخواهند خوشحالتان کنند، کیفیت زندگیتان را تعیین میکند. فروشندگی فقط یک شغل نیست؛ یک سبک زندگی است! فروشندگی در لغتنامهی مریام_وبستر عملِ متقاعد کردن یا تأثیر گذاشتن روی دیگران برای انجام کاری یا پذیرفتن چیزی تعریف شده است. این عمل روی چه کسی تأثیر ندارد؟ منظور از «فروشندگی» هر آن چیزی است که با متقاعد کردن، مجاب کردن، مذاکره کردن یا دست پیدا کردن به خواستههایتان ارتباط دارد. بحث کردن و همراه شدن با دیگران، تبادل کالا یا خدمات، خرید یا فروش خانه، متقاعد کردن بانک برای اینکه به شما وام بدهد، راهاندازی کسبوکارتان، ترغیب دیگران برای حمایت از ایدههایتان یا مجاب کردن مشتری برای خرید محصولتان همگی یک نوع فروشندگی محسوب میشوند. گفته میشود دلیل اصلی ناکامی افراد یا کسبوکارها کمبود سرمایه است؛ نه، اینطور نیست! واقعیت این است که اولین و مهمترین دلیل ناکامی کسبوکارها این است که ایدههایشان باسرعت و به اندازهی کافی فروش نمیروند و در نتیجه پولشان تمام میشود. هیچکس بدون درک این عامل حیاتی که به آن فروش میگوییم، نمیتواند کسبوکاری راه بیندازد. در هر کاری در زندگی، یک شخص در یک طرف وجود دارد که سعی میکند روی نتیجهی کار تأثیر بگذارد. میزان تأثیرگذاری شما روی نتیجهی رویدادهای زندگیتان تعیینکنندهی موفقیتتان است. اگر نمیخواهید سرانجام این رویدادها را با دعا و التماس و آرزو تعیین کنید، باید متقاعد کردن، قبولاندن و مذاکره کردن موفقیتآمیز را یاد بگیرید. هر که باشید و شغلتان هر چه باشد، همیشه در حال فروختن چیزی هستید. مهم نیست خودتان را فروشنده بنامید یا نه، چون همیشه یا در حال فروش چیزی به کسی هستید یا برعکس، کسی دارد چیزی به شما میفروشد. بههرحال یکی از طرفین قصد تأثیرگذاری روی نتیجه را دارد و درنهایت یا شما به خواستهتان میرسید یا طرف مقابلتان به خواستهاش. بدون استثنا در هر تبادل ایده یا هر ارتباطی، فروش اتفاق میافتد. اگر بخواهید میتوانید این موضوع را انکار کنید، ولی این کار واقعیت را تغییر نمیدهد. شما فروشندهاید و هر روز عمرتان همین کار را خواهید کرد. از لحظهای که از خواب بیدار میشوید تا لحظهای که دوباره به رختخواب میروید، هر لحظه دنبال رسیدن به خواستههایتان هستید. این موضوع که شما رسماً سِمَت فروشندگی ندارید یا برای این کار حق کمیسیون دریافت نمیکنید، یک موضوع فرعی است. شما یک فروشندهاید. کتاب حاضر درصدد رسیدن به پاسخِ این پرسش است: چگونه مسیرتان را در تجارت و زندگی پیدا کنید؟قسمتی از کتاب نفروشی فروخته میشوی:
بیشترِ فروشندهها تصور میکنند اگر قیمت کمتر باشد، فروش بیشتری خواهند داشت؛ ولی واقعیت این است که فروششان بیشتر نخواهد شد و چون مشکل را درست شناسایی نکردهاند، راهحل درستی هم به دست نخواهند آورد. زمانی فروشندهای داشتم که میگفت اگر قیمت بلیت سمینارم کمتر باشد، میتواند فروش بلیت را دو برابر کند. با اینکه میدانستم حرف احمقانهای میزند، ولی قانون اول فروشندگی را اجرا کردم، «همیشه با مشتری موافقت کنید». به او گفتم خودم هم بعضی وقتها به این موضوع فکر میکنم و در واقع دوست دارم نظریهاش را امتحان کنم. در نتیجه قیمت بلیتهای سمینار گرنت کاردون در دیترویت را یک دهم قیمت معمول تعیین کردیم. دیترویت همیشه یکی از پرمخاطبترین شهرها در بازار سمینار است و کسی که پیشنهاد کاهش قیمت داده بود فکر میکرد پرمخاطبترین سمینار تاریخ را برگزار خواهیم کرد. توافق ما بر سر آزمایش ایدهی او فقط یک شرط داشت: او فقط میتوانست بلیتها را از طریق ارسال پیشنهادی شامل قیمت سمینار، تاریخ، آدرس وبسایت و شمارهتلفنی برای تماس بفروشد. در واقع اجازهی سخنرانی و ارائه برای فروش نداشت. وقتی شما قیمت را اینقدر کم میکنید، برگزاری ارائه و سخنرانی برای فروش دیگر به صرفه نیست. آن سمینار کممخاطبترین سمینار من در طول بیست سال بود. در واقع درآمد آن سمینار به اندازهی هزینهی بلیت هواپیمایم هم نشد و حق کمیسیون فروشنده هم کمتر از هزینهی ارسال بلیتها درآمد. در آن سمینار از شرکتکنندهها پرسیدم: به نظرشان چرا تعداد شرکتکنندهها آنقدر کم است و آنها هم جواب دادند فکر نمیکردند خود من شخصاً در سمینار حضور داشته باشم. درواقع تصور میکردند که قرار است این سمینار را بهصورت ویدویی برگزار کنم. اگر قیمت خیلی کم باشد، مردم ارزشی برای محصول قائل نخواهند بود. به علاوه اگر قیمت تنها دلیل مردم برای خرید باشد، آنوقت شرکتها دیگر نیازی به فروشنده نخواهند داشت و به این صورت بیست و پنج درصد جمعیت زمین بیکار خواهند شد. همیشه برای موفقیت به فروشندههایی حرفهای نیاز است که برای فروش مزیت به خریدار وقت بگذارند. بعد از آزمایش بلیتهای ارزان تصمیم گرفتم قیمت بلیت سمینار بعدی را دو برابر کنم، شرکتکنندگان آن سمینار بیش از صد در صد بیشتر شدند. هیچوقت قیمت برای خریدار مسألهی مهمی نیست، حتی اگر خودش بگوید مهم است. مسألهی اصلی همیشه عشق و اعتماد است. آیا این محصول را دوست دارم؟ چون اگر دوستش داشته باشم، دیگر قیمتش مهم نیست؛ هر چه باشد میپردازم. کتاب «نفروشی فروخته میشوی» با مقدمه و ترجمهی احمد کلاته در ۲۶۱ صفحهی رقعی با جلد نرم و قیمت ۷۰ هزار تومان چاپ و عرضه شده است. خرید کتاب نفروشی فروخته میشوی
در حال بارگزاری دیدگاه ها...