عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
میزانسن: رودخانه
«رودخانه» عنوان نمایشنامهای است نوشتهی جِز باترورث که انتشارات کتاب دیدآور آن را به چاپ رسانده است. جرمی باترورث، متولد ۱۹۶۹، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و کارگردان انگلیسی است. یک برادر او، استیو، تهیهکننده است و دیگر برادرانش، جان و هنری، مثل خود او نویسندهاند. او در مدرسهی جامع وریلم در سنت آلبنز و کالج سنت جان کمبریج تحصیل کرده است.
نمایشنامهی موجو باتروُرث که برای اولینبار در سال ۱۹۹۵، در رویال کورت روی صحنه رفت، در سال ۱۹۹۶ جوایز لارنس الیویه، اونینگ استاندارد، انجمن نویسندگان، جرج دیواین و حلقهی منتقدان را از آن خود کرد. باترورث اقتباس سینمایی موجو را که در سال ۱۹۹۷ به نمایش درآمد، خودش نوشت و کارگردانی کرد. در این فیلم هارولد پینتر در نقش شخصیت سم راس ظاهر شد. پینتر که در سال ۲۰۰۵ برندهی جایزهی نوبل شده بود، تأثیر زیادی بر آثار باترورث گذاشت. «من هارولد پینتر را میشناسم و کاملاً ستایشش میکنم، او تأثیر زیادی بر من گذاشته است. صحبتهایی که با او داشتم الهامبخش کارم شد.
باتروُرث فیلمنامهی فیلم دختر روز تولد (۲۰۰۱) را به همراه برادرش تام نوشت. خودش آن را کارگردانی کرد، برادر دیگرش استیو تهیهکنندگی آن را بر عهده داشت و نیکول کیدمن نقش اصلی آن را ایفا کرد.
باترورث نقدهای مثبتی برای نمایشنامهاش «مرغ ماهیخوار شبگرد» که در سال ۲۰۰۲ در وست اِند در رویال کورت روی صحنه رفت دریافت کرد. منتقد روزنامهی گاردین نوشت: «مگر میشود یک نمایشنامه توامان خیلی خوب و خیلی بد باشد؟ فکر میکنم میشود.»
باترورث در ماه مه ۲۰۰۷ جایزهی ای.ام. فارستر را از آکادمی هنر و ادبیات دریافت کرد.
نمایشنامهی «ترانهی پارلر» که کمپانی تئاتر آتلانتیک، در سال ۲۰۰۸، آن را در آف برادوی اجرا کرد، نقدهای جنجالبرانگیزی دریافت کرد. کمپانی آلمیدا عهدهدار اجراهای اروپایی این نمایشنامه در مارس ۲۰۰۹ بود.
چهارمین نمایشنامهی باترورث «اورشلیم» نام داشت که برای رویال کورت تدارک دیده شده بود و در ژوییهی ۲۰۰۹ روی صحنه رفت و نقدهای مثبتی دریافت کرد. از این نمایشنامه بهعنوان چشمانداز معاصر زندگی در سرزمینِ سبز و دلپذیر (انگلستان) یاد شده است. اورشلیم دومین تولید مهم باترورث در سال ۲۰۰۹ در لندن محسوب میشد. در این نمایش مارک رایلنس در نقش جانی بایرن و مکنزی کروک در نقش جینجر بهعنوان شخصیت مکمل به ایفای نقش پرداختند. همهی بلیتهای این نمایش در رویال کورت فروش رفتند و در سال ۲۰۰۹، برندهی جوایز اونینگ استاندارد و حلقهی منتقدان به عنوان بهترین نمایشنامه شد و در ژانویهی ۲۰۱۰ با همان گروه بازیگران در تماشاخانهی آپولو در خیابان شافتسبوری روی صحنه رفت. «اورشلیم» در آوریل ۲۰۱۱ در برادوی با اکثر بازیگرانِ اجرای انگلیسیِ آن روی صحنه رفت و در همان سال، دوباره در تماشاخانهی آپولوی لندن اجرا شد. در ژانویهی ۲۰۱۴، «اورشلیم» در سانفرانسیسکو پلی هاوس روی صحنه رفت که نقدهای جنجالبرانگیزی هم دریافت کرد. این نمایشنامه در سال ۲۰۱۱ نامزد دریافت جایزهی تونی شد و مارک رایلنس برای بازی در این اثر، جایزهی تونی بهترین بازیگر مرد تئاتر را دریافت کرد.
جِز و جان هنری باترورث برای نگارش فیلمنامهی «بازی منصفانه» (۲۰۱۰) بهعنوان دریافتکنندگان جایزهی پل سلوین انجمن نویسندگان غرب امریکا در سال ۲۰۱۱ انتخاب شدند.
در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۲، نمایشنامهی رودخانه در رویال کورت با بازی دامنیک وست، لارا دانلی و میراندا ریسون و با حضور جیلیان سیکر روی صحنه رفت. اجرای امریکایی این نمایشنامه در اکتبر ۲۰۱۴ در برادوی و در تماشاخانهی سیرکل این دِ اسکوئر با بازی هیو جکمن و به کارگردانی ایان ریکسون مدت کوتاهی اجرا شد. منتقدان لندن برخورد خوبی با نمایش داشتند و آن را با عناوینی چون «شاعرانه»، «اثری که به زیبایی نوشته شده است» و «مملو از شگفتی و زیبایی» توصیف کردند.
نمایشنامهی «زورقبان» جِز، باتروُرث در آوریل ۲۰۱۷ در رویال کورت به کارگردانی سم مندز روی صحنه رفت و لقب سریعترین میزان فروش در تاریخ تماشاخانهی رویال کورت را از آن خود کرد. «زورقبان» در سال ۲۰۱۷ جایزهی اونینگ استاندارد را بهعنوان بهترین نمایشنامه و در سال ۲۰۱۸ جوایز حلقهی منتقدان، واتسآن استیج و لارنس الیویه را بهعنوان بهترین نمایشنامهی تازه دریافت کرد. این نمایشنامه بیش از ۳۵۰ اجرا در تماشاخانهی گیلگاد داشت و در اکتبر ۲۰۱۸، در برادوی روی صحنه رفت. این اثر در سال ۲۰۱۹ جوایز دراما دسک و تونی را بهعنوان بهترین نمایشنامه دریافت کرد.
«رودخانه» روایت عاشقانهی مهجوری است از نمایشنامهنویسی بزرگ که بعد از درخشانترین اثرش، «اورشلیم»، روی صحنه رفت. ایوان تورگنیف معتقد است که مرگ مثل یک ماهیگیر است که ماهیای را تور میکند، تقلاهایش را تماشا میکند و به وقتش آن را میگیرد. باترورث دربارهی مردی نوشته است که همهی احساساتش را معطوف چنین فعالیت مقدسی میکند. نمایشنامه کاوشی است در باب مفهوم حقیقی عشق. باترورث مانند آرون سورکین در سینماست که هر متنش جزئیات و لایههای بسیاری دارد. باترورث در هریک از نمایشنامههایش دنیایی با جزئیاتی دقیق خلق میکند و بعد در مرکز آن، روایت نابش را به مخاطب ارائه میکند. فرق این نمایشنامه با دیگر آثارش در این است که این بار داستانی را به شکل شاعرانه و ادبی روایت میکند. شخصیتها ادیباند و گاهی در خلال گفتوگو اشعاری را نقلقول میکنند. حتی نام نمایشنامه براساس مجموعه اشعار تد هیوز انتخاب شده است.
قسمتی از نمایشنامهی رودخانه نوشتهی جز باترورث:
مرد: تا حالا چیزی مثل این خورده بودی؟
زن: فوقالعاده است. چه مزهای داره.
مرد: برو کل دنیا رو بگرد. هر ماهیای که دلت میخواد رو تو هر دریا، دریاچه، رودخونه یا رودی امتحان کن. یه قزلآلای دریایی... یه قزلآلای دریایی وحشی. (مکث کوتاه) خب، حالا بگو ببینم چه جوری بود؟
زن: چی چه جوری بود؟
مرد: وقتی گرفتیش، صیدش کردی. اون اولین گازی که به طعمه زد.
زن: اوه بیخیال. کاملاً شانسی بود. من فقط قلاب رو همین جوری پرت کردم تو آب.
مرد: چرت نگو. تو صیدش کردی و آوردیش اینجا.
زن: یهدفعه شوکه شدم وقتی طعمه رو گرفت. مثل الکتریسیته بود. تا حالا همچین چیزی رو حس...
مرد: حسش کردی...
زن: تو زانوهام.
مرد: تو شکمت...
زن: اصلاً نمیتونی پات رو حرکت بدی.
مرد: قلبت...
زن: آتیش میگیره.