عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
میزانسن: خیابان قبرس
«خیابان قبرس» عنوان نمایشنامهای است به قلم دیوید ایرلند. در سال ۲۰۱۶، «خیابان قبرس» ایرلند برای اولینبار در تئاتر رویال کورت لندن اجرا شد و در سال ۲۰۱۷، جوایز بهترین نمایشنامهی جدید، بهترین بازیگر مرد ایریش تایمز و یادبود بهترین درام جیمز تیت بلک را دریافت کرد. سپس این نمایش در سالن تئاتر عمومی نیویورک اجرا شد. با وجود استقبال و فروش بسیار خوب در این شهر گفته میشود که تعدادی از تماشاگران، با فحاشی و فریاد، سالنِ در حال اجرا را ترک و در شب اول تعدادی از تماشاگران در خیابان دعوا کردند. سپس این نمایش در سالن تئاتر اَبی در دوبلین و مرکز هنرهای متروپولیتن در بلفاست اجرا شد و دوباره در فوریهی ۲۰۱۹، برای اجرای چهار هفتهای به رویال کورت بازگشت و در ماه مه سال ۲۰۱۹، در سالن تئاتر اولد فیتروی سیدنی اجرا شد. نویسندگان مجلهی گاردین، اجرای سالن تئاتر اَبی با بازی استفان ریا در نقش اریک را بهعنوان بیستوهفتمین نمایش برتر تئاتر از سال ۲۰۰۰ اعلام کردند. خیابان قبرس دربارهی یک مرد سلطنتطلب اولستر است که تصور میکند نوهی دختریاش که پنج هفته است متولد شده، گری آدامز رهبر حزب شین فین جمهوریخواههاست. گری آدامز از چهرههای اصلی مذاکرات صلح ایرلند است. در ۱۹۹۴، معمار اصلی آتشبس ارتش جمهوریخواه ایرلند بود و در ۱۹۹۷، در مذاکرات با دولت انگلستان شرکت کرد و در روز جمعه ۱۰ آوریل ۱۹۹۸، این مذاکرات منجر به صدور پیمانی شد که طرفین آن را پذیرفتند و پیمان جمعهی نیک نام گرفت. براساس این پیمان بین طرفین درگیری در ایرلند شمالی، یعنی پروتستانهای سلطنتطلب بریتانیا و کاتولیکهای جمهوریخواه ایرلند، صلح برقرار شد.
ایرلند در خیابان قبرس از توانایی زندگی در بحران و تضاد ایرلندی و انگلیسی بودن میگوید که چهار شخصیت دیگر نمایشنامه این توانایی را دارند ولی اریک ندارد. ایرلند به بحران هویت مردی میپردازد که در برابر بحران حلنشدهی ایرلند شمالی رقم میخورد و جواب اریک به این بحران خشونت است. دیوید ایرلند بهعنوان یک سلطنتطلب اولستر که خودش را بریتانیایی میداند، با کمدی سیاه خیابان قبرس، به سلطنتطلبی و آیندهی آن بعد از پیمان جمعهی نیک میپردازد و آن را هجو میکند.
ایرلند به گفتهی خودش در نگارش خیابان قبرس از نمایشنامههای «ادموند» دیوید ممت، «بز یا سیلویا کیست؟» ادوارد آلبی و «ویتسک» بوشنر تأثیر گرفته است.
در سال ۲۰۱۸، سالن تئاتر تراورس، کمدی سیاه ایرلند یعنی امریکایی اولستر را بهعنوان بخشی از جشنوارهی فصلی فرینج در ادینبورگ اجرا کرد. در همان سال، جایزهی بهترینهای ادینبورگ کارول تامبور را از آن خود کرد. در سال ۲۰۱۹، در بخش جوایز منتقدان تئاتر اسکاتلند، نامزد دریافت جایزهی بهترین بازیگر زن، بهترین نمایشنامهی جدید، بهترین تولید و بهترین بازیگر مرد شد و در سه رقابت نخست جایزه گرفت.
مضامینی که دیوید ایرلند در نمایشنامههایش به آن میپردازد کاملاً مربوط به ایرلند شمالی و تنشهایش است و خود ایرلند ادعا کرده که همیشه فقط برای مخاطبان بلفاست مینویسد، ولی با نقلقولی از میشل ترمبلی «هرچه محلیتر باشید، جهانیتر میشوید» معتقد است که درگیریها و تنشهای ایرلند میتواند مثالهای جهانی داشته باشد و از این طریق مخاطبان جهانی میتوانند با آثار او ارتباط برقرار کنند.
قسمتی از نمایشنامهی خیابان قبرس:
اتاق نشیمن اریک در خیابان قبرس بلفاست شرقی.
نسخهی ملایم آهنگ «خیابان قبرس» «ون موریسون» در حال پخش است. اریک روی صندلی مینشیند سردرگم است.
برنی با لباس مرتب، در حال گوشواره انداختن وارد میشود و آمادهی بیرون رفتن است.
برنی: چی کار میکنی؟
اریک به او نگاه میکند.
برنی: چرا الکی بیکار نشستی اینجا؟
اریک مات و مبهوت به او مینگرد.
دفتر بریجت. بریجت وارد میشود.
بریجت: اریک، درسته؟ اریک میلر؟
اریک: درسته.
بریجت: میتونی منو بریجت صدا کنی.
اریک: سلام بریجت.
اریک سرش را مؤدبانه تکان میدهد.
بریجت: لطفاً راحت باش.
اریک با تردید مینشیند. بریجت نیز مینشیند.
بریجت: خب...
اریک: خب؟
بریجت: بهت گفتن چرا اینجایی؟
اریک: آره.
بریجت: ما قراره هر هفته واسه درمانت همدیگه رو ببینیم. اینو بهت گفتن و متوجه شدی، درسته؟
اریک: آره.
بریجت: تا حالا این مدلی درمان شدی؟
اریک: نه.
بریجت: خب، ببین اصلاً نباید بترسی. اینجا یه جای امنه. یه جای امن واسه حرف زدن دربارهی تو. دربارهی هرچی که خواستی. همه چی آزاده. اینجا آزادی. هرچی دلت خواست بگو. دربارهی هر چیزی.
اریک: باشه.
بریجت: همهچی قاتی میشه. تو زندگی همهچی قاتی میشه. میدونی منظورم چیه؟
اریک: نه زیاد.
بریجت: مشکلی نیست. منظورم احساساته. گذشتهمون. اتفاقات گذشته که رو ما تأثیر داشتن. خانوادهمون. فرهنگمون. همهچی قاتی میشه. اوضاع تکتک ماها خرابه. در ظاهر عادی، اما از درون اوضاعمون خرابه.
اریک: درسته.
بریجت: حالا متوجه شدی حرفمو؟
اریک: کمی اره.
بریجت: کار من اینه که از سردرگمی رهات کنم. البته این کار توام هست که از سردرگمی دربیای و من کمکحال توام. نظرت؟
اریک: باشه.
بریجت: حرفام تا اینجا شفاف بودن؟
اریک: آره خیلی.
بریجت: سؤالی هست؟
اریک: آره.
بریجت: هر سؤالی داشته باشی مشکلی نداره.
اریک: یه سؤال دارم.
بریجت: اوکی.
اریک: شاید سؤالش احمقانه باشه.
بریجت: اینجا سؤال احمقانه وجود نداره.
اریک: خوبه.
بریجت: خب سؤالت چیه؟ چی میخوای بپرسی؟
اریک: چرا یه کاکاسیاهی؟
بریجت: آها... خب چرا برات سؤال شده این؟
اریک: هستی دیگه.
بریجت: بعد فکر میکنی این نظرت مناسب جلسهی ماست؟
اریک: نظر نبود، سؤال بود.