جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

میزانسن: باغ آلبالو

میزانسن: باغ آلبالو «باغ آلبالو» آخرین نمایشنامه‌ی نمایشنامه‌نویس روسی، آنتوان چخوف، است. انتشارات زنانیه این نمایشنامه را که در سال ۱۹۰۳ نوشته شد، برای اولین‌بار منتشر کرد. در ۱۷ ژانویه ۱۹۰۴، این نمایشنامه در تئاتر هنر مسکو در اجرایی به کارگردانی کنستانتین استانیسلاوسکی برای نخستین‌بار اجرا شد. خودِ چخوف این نمایشنامه را کمدی‌ای با عناصر فارس توصیف کرده، گرچه استانیسلاوسکی آن را همواره تراژدی می‌نامید. ماهیت دوگانه‌ی کمدی_تراژدی موجود در ذاتِ این نمایشنامه، همواره دو شیوه‌ی اجرایی را به کارگردانانی که این نمایشنامه را برای اجرا برمی‌گزینند پیشنهاد می‌کند. از «باغ آلبالو» اغلب به‌عنوان یکی از سه یا چهار نمایشنامه‌ی برجسته‌ی چخوف، در کنار مرغ دریایی، سه خواهر و دایی وانیا نام برده می‌شود. این نمایشنامه حول محور یک زمین‌دار روس اشرافی است که درست پیش از آنکه دارایی‌هایش (که شامل یک باغ آلبالوی بزرگ است) بابت بدهی‌های خانوادگی به حراج گذاشته شود، به املاک خانوادگی‌اش بازمی‌گردد. او اجازه فروش و تبدیل به نقد کردن این املاک را به پسر یک رعیت سابق می‌دهد. خانواده با شنیدن صدای قطع شدن و افتادن درختان، آنجا را ترک می‌کنند. «باغ آلبالو» بیش از هر چیزی داستان بیهودگی‌هاست. هم تلاش بیهوده‌ی اشراف برای حفظ موقعیت خود و هم تلاش‌های بورژوازی برای یافتن معنا در ماتریالیسم تازه یافته‌اش. در پس‌زمینه‌ی داستان نیز ظهور طبقه‌ی متوسط پس از لغو نظام رعیتی در اواسط قرن نوزدهم و کاهش قدرت اشرافیت را شاهد هستیم. «باغ آلبالو» که یک اثر کلاسیک با ساختار فرمی درخشانی است، به بسیاری از زبان‌ها ترجمه و اقتباس شده و در سراسر جهان اجراهای گوناگونی را به خود دیده است. کارگردانان مطرح جهان همچون چارلز لاتون، پیتر بروک، آندری اشتربن، ژان لوئیس بارو، تایرون گاتری، کیتی میچل، مهت ارگن و جورجیو استرلر آن را روی صحنه برده‌اند. این اثر بر بسیاری از نمایشنامه‌نویسان دیگر از جمله یوجین اونیل، جورج برنارد شاو، دیوید ممت و آرتور میلر تأثیر گذاشته است. روایت نمایشنامه در ساعات اولیه‌ی صبح روزی سرد از ماه می، در املاک اجدادی لیوبوف آندریونا رانوسکایا، جایی در روسیه آغاز می‌شود. لوپاخین آمده است تا به رانوسکایا و گایف یادآوری کند که املاک آن‌ها، از جمله باغ آلبالو قرار است در ماه اوت به حراج گذاشته شود تا بدهی‌های خانوادگی را پرداخت کنند. او پیشنهاداتی را برای نجات مطرح می‌کند، بااین‌حال این پیشنهادات مستلزم تخریب باغ آلبالوی معروف آن‌هاست که در سطح ملی به دلیل وسعتش شناخته شده است. از تم‌های اصلی نمایشنامه‌ی «باغ آلبالو»، تأثیر تغییر اجتماعی بر مردم است. رهایی رعیت‌ها در ۱۹ فوریه ۱۸۶۱ به دست الکساندر دوم که به رعیت‌های سابق اجازه داد تا به ثروت و موقعیت دست یابند درحالی‌که برخی از اشراف در حال فقیر شدن بودند و نمی‌توانستند از املاک خود بدون نیروی کار ارزان بردگی مراقبت کنند. تأثیر این اصلاحات زمانی که چخوف چهل سال پس از رهایی توده‌ای می‌نوشت هنوز محسوس بود. چخوف در صفحه‌ی عنوان نمایشنامه، آشکارا آن را به‌عنوان یک کمدی معرفی کرده است و در نامه‌هایش اشاره می‌کند که برخی موارد کمیک را در آن قرار داده است. وقتی این نمایشنامه‌نویس اجرای کنستانتین استانیسلاوسکی را در تئاتر هنر موسکو دید، از اینکه کارگردان، نمایشنامه را به یک تراژدی تبدیل کرده بود وحشت کرد. در اینجا با متنی مواجهیم که آن را می‌توان به‌عنوان انتقاد از افرادی دانست که تمایلی به انطباق با روسیه جدید ندارند. خودِ درختان آلبالو اغلب به‌عنوان نماد غم و اندوه یا پشیمانی از برگذشتن یک موقعیت خاص یا به‌طورکلی زمان دیده می‌شوند. ایده‌ی استقلال و آزادی را می‌توان با تحلیل دو شخصیت فرس و لوپاخین واکاوی کرد. فرس دهه‌ها از عمرش را در این املاک گذرانده و تنها چیزی که اکنون به آن آگاهی دارد خدمت به اربابانش است. وقتی خبر اتفاق شوم برای باغ آلبالو می‌رسد، به نظر می‌رسد فرس با شنیدن این خبر گیج شده است و همچنان سرسختانه به وظایف خود و خدمت کردن ادامه می‌دهد. او قادر به بازیابی استقلال و آزادی خود نیست. از سوی دیگر شخصیت لوپاخین به‌سرعت می‌تواند با آزادی خود انس گیرد. در صحنه‌ای نمادین، او برای ادامه‌ی مسیر و زندگی انگیزه‌ی مشهودی از خود نشان می‌دهد. اگرچه این دو از نظرگاه اجتماعی، در دو طبقه‌ی اجتماعیِ متضاد هم قرار دارند، اما هر دو در مورد اینکه زندگی آن‌ها پس از بسته شدن باغ آلبالو چه خواهد شد، کشمکش‌های درونی دارند. اگرچه منتقدان در آن زمان، در واکنشِ خود به این نمایشنامه اختلاف‌نظر داشتند، اولین اجرای آن موفقیت چشمگیری به همراه داشت و این نمایش تقریباً بلافاصله در اکثر شهرهای روسیه اجرا شد. با اجراهای خارج از روسیه، این نمایش محبوبیتی جهانی یافت. مدت کوتاهی پس از نخستین نمایش، چخوف به‌دلیل وخامت حالش به آلمان رفت و در در جولای ۱۹۰۴ در آنجا درگذشت.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.