جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: یک بازی دو نیمهای (فوتبال، تلویزیون، جهانیسازی)
فوتبال و لیگ حرفهای واژههای جذابی هستند که هیچ ربطی به فوتبال امروز ایران ندارند. آنچه ما امروز به نام فوتبال حرفهای ایران میشناسیم کاریکاتور ناشیانهای از فوتبال حرفهای اروپاست و هیچ ربطی به واقعیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران ندارد. در یک کلام، فوتبالِ ایران عقلانیت لازم را ندارد؛ به همین دلیل هرگز نمیتواند مدعی توسعه باشد. وابستگی این ورزش به بودجهی دولتی از یک طرف، پذیرش اجباری آن از طرف دیگر، این ورزش را به ابزاری برای تولید انبوه سرگرمی و غفلت بدل کرده است. هنوز بسیاری از سیاستمداران و مذهبیها این ورزشِ وارداتی را ابزاری برای نفوذ و سلطهی فرهنگ غرب تلقی میکنند و البته این تصورشان خیلی هم بیراه نیست. نکته این است که ایرانیان در برابر نسخهی عقلانیت غربی، نسخهی انفعال شرقی را در پیش گرفتهاند و این فوتبال بدون برنامه و تنها بهواسطهی فشار گاهوبیگاه نهادهای بینالمللی به حرکت آرام و لاکپشتی خود ادامه میدهد. کتاب حاضر برای غربیها روایت حال و گذشته و برای ما که در حال گذار و توسعه هستیم، روایت آیندهای است که هنوز اتفاق نیفتاده است. نویسنده برای پاسخ به سؤالات بیشمار خود، بیش از یازده ماه با هواداران زندگی کرده و با آنان همکلام شده است. او پرسشهایی را در این کتاب مطرح میکند و پاسخ میدهد که ذهن انسان ایرانی هنوز پاسخی برای آنها نیافته است. کتاب، روایتی تاریخی از روند تحول فوتبال و تلویزیون است و تحلیلی جذاب در مورد ارتباط هواداران با فوتبال ارائه میدهد. کارنل سندوس در این کتاب، پیوندی زیبا میان مفاهیم جامعهشناسی، روانشناسی و مدیریت برقرار میکند.قسمتی از کتاب یک بازی دو نیمهای (فوتبال، تلویزیون، جهانیسازی):
«ما در چلسی زندگی میکنیم و تا یاد دارم هوادار حزب راست بودهایم. هرگز هم از حمایت احزاب راستگرا پشیمان نشدهام. ما دوست نداریم در چلسی بازیکن سیاهپوست داشته باشیم، آیرا را دوست نداریم و تا ابد هم بازیکن سیاهپوست را نمیپذیریم. ما آخرین تیم سفیدپوست لندنی هستیم و هنوز شعارمان این است که تیم ما تیم سفیدپوستهاست. به محض اینکه بازیکن سیاهی جذب شود، او را مجبور میکنیم از تیم برود؛ اگر هم نشد سعی میکنیم رنگ پیراهن او را ببینیم نه رنگ پوستش را.» -بنی، هوادار چلسی، کارمند برای این هوادار، هواداری نمادی از اعتقادات نژادپرستانه است. به همین دلیل او جنبههایی از هواداری را که با ایدئولوژی او سازگاری ندارند نادیده میگیرد و در تفسیر خود از باشگاه لحاظ نمیکند. هوادارانی که نگاه جهانوطنی به باشگاه دارند، از توجه به ابعاد ارزشی و اعتقادی باشگاه اجتناب میکنند. از این رو هواداران میتوانند بسته به موقعیت اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک و نیز عوامل بینفردی و درونفردی از تیم محبوب خود هواداری کنند. برای مثال، نژادپرستی را نمیتوان یک نمونه از بازتابهای طبقهی اجتماعی فرد قلمداد کرد. نتیجهی این بحث را چنین مطرح میکنم که هواداری را باید به عنوان شکلی از مصرف و در نتیجه شکلی از ارتباط در نظر گرفت و به تجزیه و تحلیل آن پرداخت. هواداری فوتبال شکل خاصی از مصرف را تداعی میکند که اتفاقاً هرچه در آن بیان میشود آگاهانه است. برخلاف نظر بوردیو مبنی بر اینکه «عادتواره ناخودآگاه بازتاب موقعیت طبقاتی فرد است»، هواداری فوتبال مبتنی بر دو عنصر هویت و خودبازتابی است. مشاهدات متعددی بر این نکته تأکید میکنند. نخست اینکه آن نوع آگاهی که در متن فوتبال مورد مصرف هواداران است، از اهمیت هواداری در زندگی افراد حکایت میکند. بسیاری از هواداران فوتبال، هواداری را جزء لاینفک شخصیت خود میدانند. در واقع، حمایت برخی مصاحبهشوندگان از باشگاه چنان جنبهی شخصی پیدا کرده که حرف زدن راجع به موضوع هواداری برایشان دشوار است. «سخت است، خیلی سخت است؛ هواداری یک امر کاملاً شخصی است. اینکه دیگران چه برداشتی از هواداری دارند اصلاً مهم نیست. زمانی تنها شش هزار نفر در استادیوم حاضر میشدند و من جزء آنها بودم و حالا سی هزار تماشاچی میآید که اکثر آنها هوادار واقعی نیستند. خیلیها چون مُد شده به استادیوم میآیند، ولی برای من امری کاملاً شخصی است. من با باشگاه بزرگ شدهام و باشگاه زندگی من است.» -مایکل، هوادار چلسی ادعاها و اظهارات این هوادار برای ما آشنا هستند. او خود و باشگاه را از هم جدانشدنی میداند. باشگاه، خودِ تعمیم یافتهی فرد است. او درگیر پدیدهای شده که تامپسون از آن با عنوانِ «شبه تعامل با واسطه» یاد میکند. مصاحبه شونده باشگاه را تنها در ارتباط با خود معنی میکند و از اینکه از باشگاه جدا شود میترسد؛ به طوری که حق هواداری را برای دیگران محفوظ نمیداند و آنان را هوادار واقعی تلقی نمیکند. این ارتباط در هم تنیدهی هواداری و شخصیت، زمانی بیشتر نمایان میشود که هواداری با محیط اجتماعی پیرامون فرد نیز همراه شود.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...