جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: گفت‌وگو با آندری زویاگینتسف

معرفی کتاب: گفت‌وگو با آندری زویاگینتسف

«گفت‌وگو با آندری زویاگینتسف» عنوان کتابی است که انتشارات کتاب آبان آن را به چاپ رسانده است. زویاگینتسف در شیوه‌ی فیلم‌سازی خود ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد که کمتر می‌توان در بین دیگر فیلم‌سازان مشاهده کرد. فیلم‌های زویاگینتسف در ساختار روایی خود ریتمی کند دارد؛ ریتم کندی که هیچ‌گاه عنصر جذابیت را از خود جدا نکرده و روایتی ملال‌آور برای مخاطب خود فراهم نکرده است. او به‌خوبی از عهده‌ی برقراری ارتباط با مخاطبان فیلم خود برآمده است و توانسته علاوه‌بر درگیر کردن احساسات آن‌ها، اندیشه و تعمق را درون آن‌ها بیدار سازد. آثار وی که بیشتر روابط انسان را موضوع خود قرار داده است، تلاش داشته تا انسان و نگاه وی به هستی و زندگی را به تصویر بکشد. در این میان مضامینِ تعلق، گم‌گشتگی، مادی‌گرایی، برابری، زن، خانواده و... به صورتِ محسوسی موردِ علاقه‌ی اوست. از لحاظ بصری هر سکانسی از فیلم‌های وی به نوعی قابی عکاسی شده است که در خور ستایش است. کارگردان با تک‌پلان‌های بی‌دیالوگ همچون قاب عکاسی، سعی در شناساندن روایت داستان‌های خود را دارد. استفاده از رنگ در تمامی آثارش جهت‌گیری بصری او در طراحی فضای بصری فیلم را نمایان می‌سازد. این نمایش رنگ، نه‌تنها در طراحی فضای داخلی بلکه در طراحی لباس‌ها نیز به شکلی خاص استفاده شده، گاه حتی با وجود استفاده‌ی چکیده و کمینه از تک‌رنگ‌ها نظیر خاکستری، تلاقی و همنشینی رنگ‌ها نقاط بصری درخشانی را مقابل چشمان مخاطب قرار می‌دهد.

از بین تمام ویژگی‌های زویاگینتسف در فیلم‌سازی، چند شاخصه بیشتر نمایان است که توجه و استفاده‌ی او از طبیعت، اسطوره و دین در بیشتر آثارش از آن جمله است. لانگ‌شات‌های فراوان وی از طبیعت همراه با نمای گسترده از بالا یا پایین تپه‌ها، از جاده‌ای با طبیعتی بکر و صخره‌مانند و نیز تعداد بسیار کمی از تک‌درخت‌های پراکنده‌ی محصورشده، ترفندهایی است که وی برای به نمایش گذاشتن استمرار تفکر خویش، به شکلی قوی و تکرارپذیر، در سکانس‌های متوالی فیلم‌هایش گنجانده است؛ ترفندهایی که به نوعی به تداعی درآوردن قدرت طبیعت در مقابل انسان است. او همچنین از عنصر باران برای ایجاد هیجان در مخاطب هنگام بیان روایت فیلم‌هایش کمک شایانی می‌گیرد. به‌ویژه در القای مفهوم تنهایی و مصیبت شخصیت‌ها در ساختار روایی داستان فیلم از آن استفاده‌های بسزایی کرده است.

زویاگینتسف در آثار خود به‌صورتِ مجزا از اسطوره و معنای ضمنی آن در انتقال مضامین و اهداف مد نظر خود بهره برده است. دین به‌عنوانِ شاخصه‌ی دیگر در آثار زویاگینتسف همیشه مورد توجه بوده است؛ اما خوانشی که وی از دین دارد با خوانش افراد به اصطلاح دین‌دار و مذهبی می‌تواند کاملاً متفاوت باشد. از منظر وی دین آن چیزی است که با قلب بتوان آن را احساس و با احساس نیز آن را پذیرفت. به نظر وی دین بزرگ‌ترین رویداد زندگی بشری بوده است، به‌طوری که تمام ابعاد زندگی بشری را تحت تأثیر خود قرار داده است. وی در فیلم‌های خود سعی داشته این نوع نگاه به دین را بازتاب دهد.

قسمتی از کتاب گفت‌وگو با آندری زویاگینتسف:

-شما چه رژیم غذایی‌ای دارید؟

*اغلب اگر گیرم بیاید، صدف خیلی دوست دارم حتی اگر می‌شد هر روز یک وعده صدف می‌خوردم. سؤال شما من را یاد برنامه‌ی تلویزیونی‌ای انداخت که از من پرسیدند: «آیا تا حالا دمپایی پوشیده‌اید؟»

راستش من هیچ رژیم غذایی خاصی ندارم. دیر می‌خوابم، دیر بیدار می‌شوم، به جز زمانی که سر فیلم‌برداری هستم چون فیلم‌برداری ما از صبح زود شروع می‌شد و من مجبور بودم به‌موقع سر محل حاضر شوم. حدود شش و نیم یا هفت صبح بیدار می‌شدم و تا زمانی‌که خورشید غروب می‌کرد پای کار بودم، اما وقتی برای فیلم‌برداری زود بیدار می‌شدم اصلاً عصبانی نبودم چون ذوق کار کردن داشتم. روز آخر فیلم‌برداری بازگشت، ما همه خستگی شدیدی احساس می‌کردیم، زیرا فشرده کار کرده بودیم. در چهل روز مأموریت کاری، ما ۳۷ روز آن را پای فیلم‌برداری بودیم و فقط سه روز تعطیلی داشتیم. این شرایط طاقت‌فرساست؛ اما چاره‌ای نداشتیم، باید بود. بین کار کردن و پول خرج کردن مورد اول را انتخاب می‌کردیم. هریک روز اقامت ما حدود هزار دلار خرج برمی‌داشت، این مبلغ صرفاً برای خوراک و اقامت ما بود. در سال ۲۰۰۲، این مبلغ خیلی زیاد بود. ما مجبور بودیم در مدت زمان کمی کار خود را به پایان برسانیم و در طول روز ۱۴ تا ۱۵ ساعت کار می‌کردیم. شانسی که آورده بودیم در آن فصل، هوا دیر تاریک می‌شد و ما می‌توانستیم مدت زمان بیشتری کار کنیم.

-شما از کدام کارگردان‌ها و فیلم‌ها الگو گرفتید؟ تا الان برسون را می‌دانیم فقط.

*بله، برسون، آنتونیونی، برگمن، کروساوا، تارکوفسکی. اگر بخواهم لیست آن‌ها را بنویسم یک طومار می‌شود. ویم وندرس، میشائیل هانکه، اریک رومر همراه با تمام فیلم‌هایش، بلاتار، برادران داردن، جان کاساوتیس، الکسی ژرمن، گادفری رجیو همه فیلم‌هایش را دوست دارم به جز کویانیس ملتسی، لویی مال، استنلی کوبریک، دیوید لینچ، کارهای اوتاریوسلیانی هم جالب است و همین‌طور هیچکاک. گفتم که خیلی زیاد هستند باز هم بیشتر از این‌هایی که برایتان گفتم.

-آیا اغلب از موضوع‌های لارس فون‌تریه استفاده می‌کنید؟

*اغلب واژه‌ای درست نیست چون من تا حالا فقط دو تا فیلم ساخته‌ام! اما درباره‌ی کارهای فون‌تریه خب چه چیزی می‌توانیم بگوییم؟ او محشر است. فیلم شکستن امواج (فون تریه،۱۹۹۶) من را مات و مبهوت خودش کرد. در این فیلم هم موضوع قربانی شدن پررنگ است اگر دلتان می‌خواهد ببینید، رقصنده در تاریکی (فون‌تریه، ۲۰۰۰) هم این‌گونه است.

-به نظر می‌رسد فیلم رقصنده در تاریکی هیچ تفاوتی با داستان اصلی ندارد.

*نه اصلاً این‌طور نیست. فیلم شکستن امواج هم مثل همین فیلم است. نمی‌شود فیلم دقیقاً مانند داستانی که نوشته شده است دربیاید.

-این تفاوت‌های جزئی ایجاد شده به خاطرِ بازیگرش است؟

*صحیح نمی‌دانم که اینجا بایستم و درباره‌ی یک کارگردان دیگر صحبت کنم خصوصاً درباره‌ی شکستن امواج که اثر بزرگی است. از طریق این فیلم با تریه آشنا شدم، یک شاهکار بی‌نظیر بود. سپس فیلم رقصنده در تاریکی را ساخت که همانند فیلم قبلی درجه یک بود. از اینکه این‌قدر با شهامت در عرصه‌ی هنر فعالیت می‌کند لذت می‌برم. فیلم داگویل او را که می‌بینم به‌سادگی و روان بودن آن فکر می‌کنم و به او غبطه می‌خورم که چقدر بااستعداد است. او برای سینما ساخته شده است.

خرید کتاب گفت‌وگو با آندری زویاگینتسف

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.