جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: کی بود کی بود؟

معرفی کتاب: کی بود کی بود؟

«کی بود کی بود؟» با زیرعنوانِ چرا و چگونه اشتباهاتمان را توجیه می‌کنیم؟ عنوان کتابی است از مجموعه‌ی تجربه و هنر زندگی که نشر گمان آن را به چاپ رسانده است. همه‌ی ما انسان‌های ممکن‌الخطا تمایل عجیبی به موجه نشان دادن خودمان داریم و از زیربار مسئولیت اعمال آزاردهنده، غیراخلاقی یا ابلهانه‌مان شانه خالی کنیم. البته بیشتر ما در موقعیتی نیستیم که مرگ و زندگی میلیون‌ها نفر آدم در دستمان باشد، ولی عواقب خطاهایمان، چه ناچیز و کم‌اهمیت باشند چه آه و فغان به‌پا کنند، چه بی‌سر و صدا باشند و  چه تشت رسوایی‌مان را از بام بیندازند، بیشترمان را جان به لب می‌کند و به نظرمان کاری شاق می‌آید که این زبان چند مثقالی‌مان را حرکت دهیم و یک کلمه بگوییم تقصیر من بود و من اشتباه بزرگی مرتکب شدم و هرچه هم عواقب عاطفی، مالی، یا اخلاقی خطایمان بیشتر باشد، به گردن گرفتن تقصیر دشوارتر می‌شود.

اما مشکل به همین‌جا ختم نمی‌شود: بیشتر مردم تا بدان‌جا پیش می‌روند که وقتی اشتباهاتشان را با مدرک به رویشان می‌آوری، ذره‌ای تغییر در دیدگاه یا عملکردشان نمی‌بینی و حتی شاهد توجیه کردن عملکردشان می‌شوی.

سیاستمداران بارزترین نمونه‌ی کسانی هستند که عملکردشان را توجیه می‌کنند و برای همین است که چنین مثال‌های گل‌درشتی از میانشان درمی‌آید. هنر سخنرانی با استفاده از فعل مجهول برساخته‌ی خودشان است؛ وقتی خفتشان می‌کنی و دیگر راه فرار ندارند، به‌زور و زحمت خطایشان را می‌پذیرند، اما مسئولیتش را به عهده نمی‌گیرند.

ما از این رفتار سیاستمداران شگفت‌زده می‌شویم، جا می‌خوریم یا وحشت می‌کنیم، غافل از اینکه از نظر روانی، عین همین رفتار، به لحاظ نوع و نه عواقب آن، گه‌گاه در زندگی خصوصی‌مان از ما سر می‌زند. با کسی دوستیم و از این ارتباط دل خوشی نداریم یا می‌دانیم سرانجامی نخواهد داشت، اما آن را به هم نمی‌زنیم، چرا؟ صرفاً به این دلیل که زمان زیادی صرف جفت‌وجور کردنش کرده‌ایم. شغلی را تاب می‌آوریم که مثل شمع آبمان می‌کند، چرا که صرفاً از در و دیوار دلیل جور می‌کنیم تا ماندنمان در آن شغل را توجیه کنیم و از ارزیابی روشن مزایای ترک آن عاجزیم. اتومبیل قراضه‌ای را صرفاً به این دلیل که سر و شکل قشنگی دارد می‌خریم، کلی پول خرج تعمیراتش می‌کنیم و بعد هم کلی پول خرج توجیه سرمایه‌گذاری اولیه‌مان. خیلی حق‌به‌جانب بر سر هیچ‌وپوچ یا اختلاف نظر، رابطه‌مان را با دوست یا خویشاوندی به هم می‌زنیم و آن وقت اسم خودمان را آشتی‌جو هم می‌گذاریم؛ فقط به این شرط که طرف مقابل پا پیش بگذارد و عذرخواهی کند و از دلمان دربیاورد.

توجیه کردن خویش با دروغ و بهانه‌تراشی فرق دارد. همه می‌دانند که افراد دروغ می‌گویند یا داستان‌هایی خیالی از خودشان می‌سازند تا مثلاً از آتش خشم معشوق، پدر و مادر یا کارفرما جان سالم به‌در برند؛ تا کارشان به دادگاه و آب خنک خوردن در زندان نکشد؛ تا آبرویشان نرود؛ تا از کار بیکار نشوند؛ تا همچنان بر سر قدرت بمانند. اما فرق بزرگی است میان آنچه فردی خطاکار به دیگران می‌گوید تا چیزی را که می‌داند حقیقت ندارد به خورد آن‌ها بدهد و آنچه به خودش می‌گوید تا به خودش بقبولاند که کارش درست بوده است. در حالت اول آن فرد خطاکار دروغ می‌گوید و خودش خوب می‌داند که دارد دروغ می‌گوید تا آبرویش را بخرد؛ اما در حالت دوم، به خودش دروغ می‌گوید. به همین دلیل است که توجیه خودمان از دروغ آشکارا هم پرقدرت‌تر و خطرناک‌تر است. توجیه کردن خویش، این امکان را برای آدم فراهم می‌کند تا خودش را قانع کند کاری که کرده بهترین کار ممکن بوده. در واقع، با خودمان می‌گوییم اگر خوب فکر کنیم می‌بینیم اصلاً کار درستی بوده. هیچ کار دیگری از من ساخته نبود. راستش، راه‌حل معرکه‌ای برای آن مشکل بود. این حق من است.

توجیه خویش نه‌تنها خطاها و تصمیمات غلطمان را کوچک جلوه می‌دهد، باعث می‌شود همه، غیر از خودمان، متوجه ریاکاری‌مان بشوند. توجیه کردن خودمان به ما امکان می‌دهد میان لغزش‌های اخلاقی خودمان و دیگران فرق بگذاریم و مغایرت اعمالمان را با باورهای اخلاقی‌مان لاپوشانی کنیم.

قسمتی از کتاب کی بود کی بود؟

خاطرات غیرواقعی به ما این امکان را می‌دهد که خودمان را ببخشیم و اشتباهاتمان را توجیه کنیم، اما بهای توسل به این خاطرات گاه بسیار سنگین است؛ ناتوانی در پذیرش بار مسئولیت زندگی‌مان. درک تحریفات حافظه، اینکه حتی خاطرات عمیقاً عاطفی ما می‌توانند غیرواقعی باشند، ما را تشویق می‌کند که حساب چندانی روی خاطراتمان باز نکنیم، از این اطمینان که خاطراتمان همواره درست‌اند دست بکشیم، و خامِ این وسوسه نشویم که گذشته را بهانه‌ای برای توجیه مشکلات حال کنیم. اگر قرار است آن‌طور که می‌گویند حواسمان باشد چه آرزویی می‌کنیم چون ممکن است برآورده شود، بهتر است حواسمان به این هم باشد که چه خاطراتی را برای توجیه مشکلات زندگی‌مان برمی‌گزینیم چون بعد مجبوریم تا آخر عمر با آن‌ها کنار بیاییم.

بی‌شک یکی از تأثیرگذارترین داستان‌هایی که افراد دوست دارند در زندگی تعریف کنند این است که ما قربانی شده‌ایم. بیگانگان فضایی هیچ‌کس را نربوده‌اند ولی میلیون‌ها نفر خشونت‌های دوران کودکی را از سر گذرانده‌اند؛ خشونت‌هایی مانند بی‌توجهی والدین، آزار جنسی، اعتیاد یا الکلی بودن والدین، تندی و پرخاشگری والدین، ترک شدن، وحشت جنگ. بسیاری از این افراد قدم پیش گذاشته و داستان‌هایشان را روایت کرده‌اند؛ اینکه چطور با این مشکل مقابله کرده‌اند، چطور تاب آورده‌اند، چه درسی گرفته‌اند و چطور آن را پشت سر گذاشته‌اند، داستان‌های مربوط به آسیب‌های ذهنی و فراتر رفتن از این مشکلات از جمله نمونه‌های الهام‌بخش ایستادگی انسان است.

خرید کتاب کی بود کی بود؟        

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.