جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: کتاب ایوب (منظومه‌ آلام ایوب و محنت‌های او از عهد عتیق)

معرفی کتاب: کتاب ایوب (منظومه‌ آلام ایوب و محنت‌های او از عهد عتیق) کتاب ایوب را که بخشی‌ است از متن ۳۹ پاره عهد عتیق، در تاریخ تحول درام الهی، مرحله‌ای شاخص به شمار می‌آورند. در این مرحله، بینش و نگرش انسان‌هایی که به یَهُوَه اعتقاد داشتند دستخوش تحولی شد که مسیر فکری بشر را عوض کرد و سرنوشت نوین او را رقم زد. تا پیش از این یَهُوَه خدایی بود غیور، کینه‌ور، بی‌گذشت، متلون و گاه عهدشکن. او حتی گناه پدران را بر پسران تا پشت سی‌ام و چهارم نیز می‌رساند. در وجود او تیزبینی با بی‌اعتنایی همراه بود، مهربانی با سنگدلی، و نیروی آفرینندگی با قدرت ویرانگری. یَهُوَه با یک پادشاه مستبد باستانی فقط از لحاظ میدان عمل تفاوت داشت؛ اما با اتفاق ایوب، جباری بی‌رحمانه او رنگ عوض ‌کرد و یک قدم به سمت انسان شدن بر‌داشت. چکیده‌ی داستان ایوب چنین است: روزی آفریدگان خداوند به درگاه باری می‌روند. شیطان نیز در میان آن‌هاست. شیطان در جواب خداوند که می‌پرسد: از کجا می‌آیی؟ می‌گوید که از گشت‌و‌گذار در زمین می‌آید. خداوند سخن را به ایوب می‌کشاند که مردی به پارسایی او در زمین نیست. شیطان با خداوند موافقت ندارد. معتقد است که نعمت و نواخت خداوند باعث این وفاداری و پارسایی‌ است. و می‌گویدکافی ا‌ست خداوند این نعمت‌ها را از او باز ستاند تا معلوم شود ایوب در راه خدا چقدر ثابت قدم است. خداوند با شیطان بر سر ایوب شرط می‌بندد. شیطان همه‌ی مال و منال او، از گاو و گوسفند و شتران ایوب را به باد فنا می‌دهد، فرزندان ایوب را زیر آوار هلاک می‌کند و رعیت‌ها را نیز در این میانه بی‌نصیب نمی‌گذارد. به رغم این اتفاق‌ها اما همچنان ایوب به خداوند وفادار می‌ماند. در دیدار دومی که بین خدا و شیطان صورت می‌گیرد، شیطان همچنان بر سر حرف خود است. می‌گوید کافی ا‌ست ایوب سلامت جسمانی‌اش را از دست بدهد تا از خدا برگردد. پوست در برابر پوست. خداوند این‌بار نیز به شیطان رخصت می‌دهد تا ایوب را بیازماید. اما سفارش می‌کند که ایوب به جان اما در زینهار شیطان است. شیطان تمام بدن ایوب را به دُمل‌های ناسور مبتلا می‌کند. ایوب بر خاک و خاکستر نشسته با سفال‌پاره بدنش را می‌خارد و می‌خراشد. جز زنش همه او را ترک می‌کنند. سه دوست ایوب که از مصیبت‌های او شنیده‌اند، از راه دور برای دلجویی و تسلی‌دهی او به نزدش می‌آیند. کم‌کمک تسلی‌دهی آن‌ها تبدیل به ملامت و سرزنش می‌شود. کار حتی به تهمت می‌کشد: لابد ایوب و فرزندانش کارهایی کرده‌اند که مستوجب خشم الهی بوده‌اند. ایوب دادخواهی را به خدا می‌برد. عاقبت خدا پادر‌میانی می‌کند. ظهور او به مباحثه‌ها پایان می‌دهد. و کلام خداوند که یک رجزخوانی طولانی‌ است در باب قدرت بی‌همتایش، دهان ایوب را لاجرم می‌بندد. ابتلا از ایوب گردانده می‌شود. خداوند دو برابر آنچه پیش از این ایوب داشت به ایوب می‌دهد. قاسم هاشمی‌نژاد کتاب ایوب را با مقایسه‌ تطبیقی پنج متن کهن فارسی تهیه کرده است.

قسمتی از کتاب ایوب:

آن‌گاه صوفَر نَعَماتی سر بر داشت و گفت: مگر به سخنان مکرر جواب نباید داد؟ و مگر انسان پُرگو همی عادل آید؟ مگر بادافگنی‌های تو مردم به آرام دارد؟ و زمانی که فسوس می‌کنی آزرم تو نگاه باید داشت؟ چه ادعا می‌کنی، آموزه‌ی من پاک است، و من طاهرم در دیدگان او. کاشکی خدا ساز سخن کردی و لب‌هایش را بر تو واگشودی؛ و همو اسرار حکمت بر تو نمودی، که در نهاد خویش دو روی دارد! بدان پس که خداوند کمتر از سزای عصیانت بر تو رانده. خواهی خدا را به جستجو دریافت؟ به کمال قادر توانا پی برد؟ حکمت او بلند است مانندای آسمان؛ چه توانی کردن؟ عمیق است به سان هاویه؛ چگونه خواهی دانستن؟ اندازه‌اش بسی دور و درازتر است از گیتی و باز کشیده‌تر از دریا. گر او باز دارد، و باز بندد، یا واهم برآرَد، منع او که تواند؟ چه او باطلان را می‌شناسد: هم به بدکارگی بیناست؛ آن‌گاه این در نظر نیارَد؟ بسا مرد باطل دانا شود، هر چند آدمی چون بهائم وحشی زاید. باشد که تو دل با او داری، و دست‌هایت را سوی او فراز کنی؛ گر خطا در مشت تو بودی، جای دوری واهِلش، و مگذار بدکامگی در موطن تو ساکن شود. زان پس رخ بی‌لک و لاک خواهی افراشت؛ مصممی و ترس و بیمت نه: زیرا بدبختی خویش از دل زدوده‌ای، و آن را چون آبِ رفته یاد آری: و روزگار تو چو نیمروز فروزان شود؛ ظلمت تو تابان شود، مانند صبح روشن و رخشان. و ایمن شوی، چرا که در پناه امیدی؛ آری، پیرامن خود بکاوی، و آرامش و عافیت یابی. باری غنودن را سر به بالین نهی، و کس تو را بر نیاشوبد؛ آری، بسا کسا که نیارد به تو. اما چشمان شریر ناکام بماند، و راه فرار بر آن‌ها بسته، که‌شان را امید همچو نومیدی ا‌ست.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.