جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: کارخانه‌های مرگ

معرفی کتاب: کارخانه‌های مرگ «کارخانه‌های مرگ» با زیرعنوانِ «جنگ بیولوژیک ژاپن، ۱۹۳۲ تا ۱۹۴۵ و لاپوشانی امریکا» کتابی است نوشته‌ی شلدون اچ.هریس که نشر گویا آن را به چاپ رسانده است. در منچوری، قبل و در طول جنگ جهانی دوم، ارتش ژاپن صدها آزمایش بی‌نهایت هولناکِ جنگ بیولوژیک روی انسان‌های زنده انجام داد. بعد از جنگ، ارتش امریکا در ازای دریافت نتایج تحقیقاتشان به دانشمندان ژاپنی، که این آزمایشات را انجام داده بودند، مصونیت در برابر محاکمه در دادگاه‌های جرائم جنگی داد. کتاب شلدون هریس تحقیق بحث‌برانگیزی است درباره‌ی فعالیت‌های دانشمندان ژاپنی فعال در این آزمایشات و لاپوشانی امریکا پس از اتمام آن آزمایشات. نویسنده در این کتاب به موضوعات حساسی می‌پردازد از جمله اینکه کدام دانشمندان در این پروژه فعالیت می‌کردند و چه کسانی در رده‌های بالای ارتش و نظام سیاسی ژاپن از فعالیت‌هایی که درون منچوری انجام می‌شد مطلع بودند. هریس همچنین درباره ادعاهای مختلف مبنی بر اینکه اسرای جنگی قوای متفقین نیز سوژه این آزمایشات بودند تحقیق می‌کند. در بخش دوم این کتاب، به سؤالاتی نظیر اینکه چرا این دانشمندان به عنوان جنایتکارهای جنگی دستگیر و محاکمه نشدند؟ و چه توافقی بین این دانشمندان و مقامات امریکایی اشغال‌کننده ژاپن بسته شد پاسخ داده می‌شود. شلدون هریس اثری خلق کرده است که توسط کار میدانی و تحقیقات بسیار قوی در چین پشتیبانی می‌شود. او همچنین به آرشیوهای امریکا و کا گ ب، حاوی مطالبی که قبلاً برای دیگر دانشمندان غیرقابل‌دسترس بوده‌اند، دسترسی داشته است. این کتاب برای افرادی که به تاریخ ژاپن، اخلاق دانشمندان و عملکرد ارتش‌ها در زمان جنگ علاقه‌مند هستند جذاب خواهد بود. شلدون اچ هریس استاد بازنشسته‌ی رشته تاریخ دانشگاه ایالت کالیفرنیا، نورثریج است. وی تحقیقاتش درباره آزمایشات جنگ بیولوژیک ژاپن در منچوری را در سال ۱۹۸۴ آغاز کرد. تحقیقاتش منجر به ارائه چندین مقاله به کنفرانس‌های بین‌المللی در خصوص علم و اخلاق و انتشار چندین مقاله علمی شد که توجه افراد بسیار زیادی را در ایالات متحده، اروپا، ژاپن و چین به خود جلب کرد. نتایج این تحقیقات گسترده امروز با اکراه و ذره‌ذره منتشر می‌شود. ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی سابق، ژاپن، افریقای جنوبی، احتمالاً جمهوری خلق چین همچنان از سوژه‌های انسانی در تلاش‌های خود برای ساخت سلاح‌های کشتار جمعی هولناک‌تر از آن‌هایی که انسان‌های زیادی را در نیمه اول دهه ۱۹۴۰ در آسیا و اروپا نابود کردند استفاده می‌کنند. همچنین، رشد اطلاعات نشان می‌دهد که کشورهای اصطلاحاً جهان سوم، مانند عراق، کره‌شمالی و لیبی، شدیداً سعی می‌کنند تا سلاح‌های جنگ بیولوژی بسازند تا به‌وسیله آن‌ها بتوانند همسایه‌های خود را تهدید کنند. در سال‌های ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴، دولت کلینتون شروع کرد به برداشتن نقاب از روی آزمایشات سری ایالات متحده روی انسان‌ها در صدها تحقیق از زمان پایان جنگ جهانی دوم. امروز ما می‌دانیم که دانشمندان امریکایی گاز خردل و سایر عوامل شیمیایی را روی انسان‌ها آزمایش کرده‌اند، آن‌ها را بدون اینکه بدانند یا راضی باشند در معرض تشعشعات رادیواکتیو و انواع و اقسام پاتوژن‌ها قرار داده‌اند. در بسیاری از موارد، متمایزترین دانشمندان از برجسته‌ترین دانشگاه‌های امریکایی اقدام به فریب بیماران خود و انجام این آزمایشات نموده‌اند. حتی امروز، آن دانشمندان هنوز در این زمینه فعال‌اند و دانشگاه‌های میزبانشان مشارکت خود را انکار می‌کنند.

قسمتی از کتاب کارخانه‌های مرگ:

کارخانه جنگ بیولوژیک چانگچون و شعبات اقماری‌اش به دستور فرماندهی عالی ارتش کوانتونگ در طول روزهای پایانی جنگ نابود شدند. مانند پینگ فن، تمام ساختمان‌ها با مواد منفجره قوی منفجر شدند. برخی از تجهیزات گران‌قیمت، که حملشان سخت و طاقت‌فرسا بود، نیز نابود شدند. باقی تجهیزات و داده‌ها و مطالب تحقیقاتی تا جایی که قابل نجات دادن بود به ژاپن منتقل شد. واحد ۱۰۰ تا قبل از کشتن تمام زندانی‌ها، افراد مبتلا به پاتوژن‌ها و افراد سالم، چانگچون را ترک نکرد. هیچکس زنده نماند. کارگران چینی شاغل در کمپ نیز نابود شدند. به زندانی‌ها و کارمندان غیرنظامی سیانید پتاسیم تزریق شد. فقط یک مشت کارگر توانستند از آمپول‌هایی که به آن‌ها زده شده بود جان سالم به در ببرند. چند مرد خوش‌شانس توانستند از مراسم پتاسیم‌زنی بگریزند و زنده بمانند تا برخی از تجربیاتشان را به دیگران بگویند. لی گنده، یک راننده واگن، یکی از آن آدم‌های خوش‌شانس بود. در سال ۱۹۴۳ او به یک تبعه ژاپنی تعرض کرد و به ستاد واحد ۱۰۰ فرستاده شد. او به‌قدری بزرگ و قوی بود که مقامات تصمیم گرفتند که او را با آزمایشات نکشند و از بنیه قوی‌اش در کارهای مختلف استفاده کنند. در روزهای پرآشوب آخر، به لی دستور داده شد تا به بسته‌بندی تجهیزات و قرار دادن آن‌ها در کامیون‌ها کمک کند. یکی از کامیون‌ها در گل گیر کرد. به لی و چند چینی دیگر دستور داده شد تا کامیون را هل بدهند و از گل خارج کنند. بعد از این کار، آن‌ها گوشه‌ای پنهان شدند و فراموش شدند، تا اینکه فرایند تخلیه کمپ به پایان رسید. بعد آن‌ها از آنجا فرار کردند و آزاد شدند. بسیاری از حیوانات مورد استفاده در آزمایش‌ها معدوم شدند. تعدادی از آن‌ها را زنده نگه داشتند و برای اهداف شیطان به کار بردند. در ۲۰ آگوست ۱۹۴۵، مدت زیادی بعد از اینکه امپراتور هیروهیتو فرمان تسلیمش را صادر کرد، شش تن از اعضای واحد ۱۰۰ وارد یکی از اسطبل‌های اسب در ستاد مرکزی شدند. آن‌ها شصت اسب را با خوراندن جوی آلوده به میکروب مشمشه به این بیماری مبتلا کردند. سپس این شش مرد حصارهای پایگاه را باز کردند و اسب‌ها را به جهات مختلف هدایت کردند. همه اسب‌ها به روستاهای همجوار و جاده‌های مختلف رفتند. هم‌زمان با آزاد شدن اسب‌ها گله‌های موش‌ها از قفس‌هایشان رها شدند. برخی از موش‌ها به انواع پاتوژن‌ها از جمله طاعون مبتلا بودند. خیلی زود، محوطه بیست مایلی اطراف کارخانه مرگ سابق مملو از موش‌هایی شد که بسیاری از آن‌ها ناقل بیماری بودند. در سال‌های ۱۹۴۶، ۱۹۴۷ و ۱۹۵۱ چانگچون و اطرافش دچار همه‌گیری‌های طاعون، مشمشه و سیاه‌زخم شدند. میزان تلفات در آن زمان به طرزی استثنایی بالا بود چون بالا گرفتن جنگ داخلی در منطقه باعث شده بود تا مراکز درمانی نتوانند درست فعالیت کنند. تعداد تلفات بسیار زیاد بود و بخش‌هایی از چانگچون و شهرک‌های اطرافش تا اطراف دهه ۱۹۵۰ غیرقابل سکونت بودند. واکاماتسو و دامپزشک‌ها و دانشمندانش تأثیری دیرپا و دائمی را در پایتخت تازه امپراتوری منچوکو بر جای گذاشتند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.