جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: پرده

معرفی کتاب: پرده «پرده» عنوان کتابی است نوشته‌ی میلان کوندرا. میلان کوندرا در پرده با نگاهی تحلیلی و عمیق، تأملات خود را پیرامون هنر رمان بر روی کاغذ می‌آورد؛ هنر رمانی که به‌زعم کوندرا قرار است پرده از برساخت‌های دروغین جهان و کائنات بردارد و با نگاهی خیره، از تعابیر آماده و تصاویر دستچین‌شده فراتر برود و مستقیماً با واقعیت روبه‌رو شود. کوندرا معتقد است از شروع دوران مدرنیسم به این سو، این تنها رمان است که قادر است بدنه‌ی دروغ‌ها را کنار بزند. رمان‌نویسان اصیل چشمان ناظر حقیقت‌اند، آن‌ها از دریچه‌ای ورای نگاه رسمی و معمول می‌باید به مسائل نگاه کنند و با ذات اشیاء و مسائل روبه‌رو شوند. کتابِ «پرده»، بسط و گسترش مضامینی است که کوندرا پیش‌تر آن‌ها را به شکل موجزتری ارائه کرده بود. در این اثر، ما با شاکله‌ای از جهان ذهنی کوندرا پیرامون نقش رمان در جهان مدرن و دستاوردهای رمان‌نویس مواجه می‌شویم. کوندرا در «پرده» رمان‌های گوناگونی را تحلیل می‌کند. نوع تحلیل‌هایش البته همانند استادی نیست که بر کرسی تدریس نشسته و نگاهی تئوری‌محور به مسائل دارد. پرده ضیافتی است که کوندرا در آن به میانجی رمان‌های بزرگ، از نقش و تأثیرات رمان در فرآیند مدرنیته و حواشی آن می‌گوید. کوندرا در بخشی از این کتاب مقوله‌ی جاودانگی رمان را نیز پیش می‌کشد: روزی که تاریخ رمان به انتها برسد، سرنوشت رمان‌‌های بزرگی که برجای خواهند ماند چه خواهد بود؟ برخی از این رمان‌ها قابل تعریف کردن و به تبع آن، قابل تبدیل به شکل‌های دیگر نیستند. این رمان‌ها همان‌گونه که هستند، یا به حیات خود ادامه می‌دهند یا از بین می‌روند. بعضی هم قابل تعریف کردنند (مثل آناکارنینا، ابله) و به همین دلیل هم می‌شود آن‌ها را به آثار سینمایی یا نمایشی تبدیل کرد؛ اما این نامیرایی «توهمی» بیش نیست! چون برای اینکه بتوان از رمان نمایش ساخت باید اول ترکیبش را شکست؛ باید شکلش را از بین برد؛ اما اگر اثر هنری را از شکلش جدا کنیم چه چیزی از آن باقی خواهد ماند؟ می‌خواهیم با تبدیل رمان به باقی انواع -سینمایی، نمایشی- حیاتش را استمرار بخشیم، اما تنها کاری که می‌کنیم این است که مقبره‌ای می‌سازیم که بر سنگ‌نوشته‌اش نام کسی حک شده است که دیگر درون آن نیست.  

قسمتی از کتاب پرده:

هومر دلایلی را که، براساس آن، یونانیان شهر تروآ را محاصره کردند زیر سؤال نمی‌برد. اما وقتی ائوریپید، بعد از گذشت چندین قرن، به جنگ نگاه می‌کند، می‌بینیم چندان علاقه‌ای به هلن نشان نمی‌دهد و در عوض، به عدم تناسب بین ارزش این زن و هزاران جانی که برای او هلاک شده می‌پردازد. در اورست، آپولون را این گونه به سخن وا می‌دارد: «خدایان تنها از آنجایی خواسته‌اند هلن تا این اندازه زیبا شود که یونانیان و اهالی اتروا را به نبرد با هم وادارند و از طریق قتل عامشان کاری کنند تا زمین را از بار میرایان کثیری که آزارش می‌دهند برهانند.» ناگهان، همه چیز روشن می‌شود. مشهورترین جنگ‌ها در پی هیچ آرمانی نبود؛ تنها هدف مورد نظر، قتل عام بود؛ اما اگر چنین است، آیا باز هم می‌شود از تراژیک صحبت کرد؟ از مردم بپرسید دلیل اصلی بروز جنگ جهانی ۱۹۱۴ چیست؟ هیچ‌کس نمی‌تواند جواب بدهد، حتی اگر این کشتار عظیم بنیاد قرنی باشد که به‌تازگی به انتها رسیده و ریشه‌ی اصلی تمامی دردها و رنج‌های آن. کاش می‌شد لااقل به ما می‌گفتند که اروپایی‌ها همدیگر را کشتند تا از حیثیت یکی دفاع کنند! ائوریپید نمی‌توانست تا آنجا پیش رود که بگوید جنگ تروآ کمیک است. اما یکی از رمان‌ها این کار را کرده است. سرباز شویک در رمان هاشک خود را آن‌قدر به اهداف جنگ احساس غریبگی دارد که حتی با آن مخالفت هم نمی‌کند؛ اصلاً این اهداف را نمی‌شناسد؛ در پی این هم نیست که آن‌ها را بشناسد. جنگ چیز وحشتناکی است، اما شویک آن را جدی نمی‌گیرد. آدم چیزی را که معنایی ندارد جدی نمی‌گیرد. لحظاتی هست که تاریخ و اهداف بزرگ و قهرمانانش ممکن است به نظرمان سبک و حتی کمیک جلوه کنند، اما دشوار است، غیرانسانی است، فراتر از توان انسان است که مدام به آن به همین دید بنگریم. شاید فراریان از جنگ قادر به چنین کاری باشند. شویک فراری است. نه به معنای حقوقی کلمه (کسی که ارتش را غیرقانونی ترک می‌کند) بلکه به معنای بی‌اعتنایی کاملش به نبرد بزرگ جمعی. از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم، سیاسی، قضایی، اخلاقی، آدم فراری شخصیتی منفور، محکوم و در شمار بزدل‌ها و خیانت‌کاران است. اما نگاه رمان‌نویس آن را نوع دیگری می‌بیند فراری شخصی است که نمی‌خواهد برای جنگ‌های معاصرانش معنایی در نظر بگیرد. شخصی است که نمی‌خواهد به این کشتارها بُعدی تراژیک بدهد. شخصی که نمی‌خواهد مثل فردی لوده و مسخره در کمدی تاریخ شرکت کند. دیدگاه او از وقایع عموماً روشن است، خیلی روشن، اما همین دیدگاه کاری می‌کند که در موقعیتی دشوار گرفتار شود: یعنی کاری می‌کند که پیوندش با همراهانش گسسته شود؛ از انسانیت دور شود. در طول جنگ جهانی ۱۹۱۴، همه چک‌ها خود را به اهدافی که امپراتوری هابسبورگ، با تکیه بر آن، آنان را راهی نبرد کرده بود بیگانگی احساس می‌کردند؛ پس شویک، در جمع فراریان، فراری استثنایی محسوب می‌شد: فراری‌ای که خود را خوش‌وقت احساس می‌کرد. وقتی به یاد شهرت عظیمی می‌افتم که هنوز هم در کشورش دارد، به این می‌اندیشم که این قبیل موقعیت‌های جمعی بزرگ، نادر، کم‌و‌بیش پنهان، که با دیگران به اشتراک گذاشته نمی‌شود، می‌تواند از آن‌چنان قدرتی برخوردار باشد که حتی دلیل وجود ملتی را توجیه کند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.