عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: پدرسالار (مصاحبه با محمدعلی کشاورز)
«پدرسالار» عنوان کتابی است شامل مصاحبه با محمدعلی کشاورز که به کوشش بیژن شکرریز به انجام رسیده است. محمدعلی کشاورز متولد بیستوششم فروردین ۱۳۰۹ در محلهی سیچون اصفهان و درگذشته در بیستوپنجم خرداد ۱۳۹۹ در تهران است. او دانشآموختهی هنرستان هنرپیشگی تهران و فارغالتحصیل دانشکدهی هنرهای دراماتیک بود. در کنار داود رشیدی، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی و علی نصیریان، از او به عنوان یکی از تأثیرگذارترین بازیگران مرد پیشکسوت در تاریخ تئاتر، سینما و تلویزیون ایران یاد میشود. در سومین همایش چهرههای ماندگار در ۱۳۸۲، او چهرهی ماندگار فرهنگ و هنر شد همچنین نشان درجهی یک فرهنگ و هنر ایران را نیز در پروندهی خود دارد.
در اکثر منابع هنری، شهرت محمدعلی کشاورز به اخلاق است. خود او نیز بر این شاخصه تأکید داشت. دوستدار هنر سینما بود و معتقد بود باید هنر برای دستاندرکاران این حرفه طوری اهمیت داشته باشد که به همبستگی انسانها در سطح ملی و بینالمللی منجر شود. او معتقد بود برای اهالی سینما باید اخلاق، دانش و اندیشه، تعقل و ادبیات و نیز جغرافیای ایران در اولویت باشد؛ ازاینرو آنچه مدنظرش بود در این عبارت خلاصه میشود که تحصیلات هنرمندان باید دانشگاهی باشد نه آموزشگاهی. هنرمندان میباید از ادبیات ایران بهرهمند شوند؛ زیرا زبان و ادبیات فارسی مشحون از داستانها و نکات اخلاقی_هنری است که هرکدام قابلیت پروردهشدن برای فیلمنامهای خوب را دارد. از جمله موضوعاتی که پیشرفت انسان را به دنبال دارد، تلاش فردی، ارادهی راسخ، رعایت اصول اخلاقی و اتکابهنفس است که علاوه بر پیشرفت، سبب اعتبار اجتماعی هم میشود.
مرحوم کشاورز با فیلمسازان نامداری چون فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، والریو زورلینی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، نادر ابراهیمی علی حاتمی، داریوش مهرجویی و عباس کیارستمی همکاری کرده و با بازیگرانی غیرایرانی چون آنتونی کوئین و ماکس فون سیدو همبازی بوده است. کشاورز شخصیتی مهربان و مردمدوست داشت. او یک وطندوست واقعی بود. بازی در نقشهای کلیدی سریالها و فیلمهای سینمایی بهیادماندنی نظیر: هزاردستان، کمالالملک، کفشهای میرزانوروز، مادر، ناصرالدینشاه آکتور سینما، دلشدگان و روز واقعه در اذهان نسل ما و نسلهای آینده ماندگار خواهد شد.
در کارهای هنری مرحوم کشاورز، شخصیتها و قالبهای گوناگونی دیده میشود؛ هم شخصیتهای ایرانی هم کاراکترهای فرنگی. در تمام این چهرهپردازیها، او بهعنوان بازیگری درجه یک ایفای نقش میکرد. حضورش چه در صحنه، چه در قابِ تصویر بسیار تأثیرگذار بود. نگاه و اندیشهی زیبایش در نقشهای جذاب، صدای گیرا و قدرتمندش روی صحنه و انعطاف جسمانیاش در حرکاتِ شخصیت بینظیر بود.
کتاب حاضر در قالبی گفتوگومحور نگاهی دارد به زندگی و هنر محمدعلی کشاورز از دریچهها و ابعاد گوناگون آن.
قسمتی از کتاب پدرسالار:
-اولین برخوردتان با ناصر تقوایی را به یاد دارید؟
*سر کاری بودم با آقای غفاری که ناصر تقوایی آمد؛ توسط فرخ غفاری با ناصر تقوایی آشنا شدم. اینطور شد که ناصر آمد سراغ ما. چون آن موقع گروهی بودیم که من بودم، علی نصیریان و عزت انتظامی. نقشی را به من گفت که گفتم اگر عزت هست، من هم حتماً بازی میکنم.
-ناصر تقوایی وسواس عجیبی در کار داشت، البته هنوز هم همان وسواس را دارد. او در سینمای ایران به سختگیری در کارگردانی معروف است. همان زمان همین حالت را داشت، همین سختگیری و وسواس منظورم هست؟
*آره از همان زمان بود. به قول خودت سختگیر و با وسواس کاری.
-به نظر شما ناصر تقوایی فضای کاری ساخت فیلم خودش را میشناخت، قصه را میشناخت و تکنیک کارگردانی را؟
*بله، میشناخت و ما هم فضا را خوب میشناختیم؛ چون قبلاً با مردم راجع به فضای پاسگاه صحبت میکردیم و میرفتیم و میدیدیم. در واقع فضای پاسگاه، شخصیت سروانی که من بازی کردم و استواری را که عزت انتظامی نقش او را بازی کرد، از قبل میشناختیم. توی محل زندگی کردیم.
-آن موقع بازیگر خوشتیپ و جوانی بود که در کنار شما و عزت انتظامی، قرار گرفت. سعید راد آن موقع توانست همپای شما باشد؟
*آنهایی که تئاتر کار میکنند، مسئلهای را که شما مطرح کردید برایشان مهم است که ببینند دیگر بازیگران چه کسانی هستند، الان البته مطرح نیست. نه سعید راد نتوانست.
-در صادق کرده یک سکانسی دارید در پاسگاه با انتظامی، حسهای خیلی خوبی در بازی شما وجود دارد که تقوایی هم خیلی خوب کارگردانی کرده، سکانسی است که دو بازیگر تئاتری با هم دارند. شما رو به پنجره ایستادهاید، انتظامی توی زاویهی چپ شما ایستاده و شما به او میگویید این قاتل باید پیدا بشود. بازی و دیالوگگویی زیبایی است شما و انتظامی به غیر از راهنماییهای ناصر تقوایی برای میزانسن، چطور بدهبستان میکردید و تقوایی در این بازی دونفره چگونه رفتاری داشت؟ آیا شما و انتظامی نظرتان را میدادید و ناصر تقوایی هم قبول میکرد یا نه.
*بدهبستانهای ما از صحنهی تئاتر آغاز شده بود. این بدهبستان در فیلمها ادامهی همانهایی بود که قبلتر در تئاتر بارها تمرین کرده بودیم. برای تلویزیون بازی میکردیم. آنجا هم این نگاههایی که به هم میکردیم، بود. تقوایی هم راضی بود، چون نظرش هم بهعنوان کارگردان تأمین میشد.
-دقیقاً. این تجربه را من در شما، علی نصیریان، عزت انتظامی، حسین کسبیان، پرویز پورحسینی و جمشید مشایخی دیدهام. شماها با هم خیلی کار کردهاید. وقتی کنار کسانی که فقط سینما کار میکردند، قرار میگرفتید، ضعف کار آنها مشخص میشد. آیا ناصر تقوایی در ایدههای شما دخالت میکرد؟
*با هم بحث میکردیم. بچههایی که میخواهند تلویزیون و سینما کار کنند، باید بدانند که باید قبل از شروع کار با کارگردان و بازیگران دیگر بحث و گفتوگو کنند. با تقوایی هم همینطور بود بحث میکردیم.
-البته. اجازه بدهید من یک جمله بگویم که قبل از هر چیز باید تکلیف بازیگر معلوم شود. هر بازیگری حرف شما را نمیفهمد. وقتی ناصر تقوایی یا فرخ غفاری با شما صحبت میکردهاند، میدانستند محمدعلی کشاورز با رابطه، بازیگر نشده است؛ اما در سینمای فعلی اکثر بازیگران ما متأسفانه سواد ندارند، مطالعه ندارند، حتی فیلمنامهشان را شب قبل نمیخوانند، فقط وقتی توی ماشین نشستهاند که بیایند سر صحنه، فیلمنامه را میخوانند و وقتی کات میدهند، فیلمنامه بسته میشود و میروند سراغ مهمانی و شبزندهداری. البته منظورم همهی بازیگران نیست؛ چون فاطمه معتمدآریا، پرویز پرستویی، پرویز پورحسینی، داریوش ارجمند، رضا کیانیان و... جزء این دسته حساب نمیشوند. نمیدانم چقدر با حرف من موافقید.
*همین است. ببینید، مهمترین مسئله برای بازیگر تئاتر است، یعنی بازیگر اول از همه باید تئاتر را بشناسد و روی صحنه بازی کرده باشد و ارزش و تقدس کار هنری را بداند که اگر اینطور بشود، تمام این مسائل که ما میگوییم، حل میشود. این افرادی که اسم بردی همگی روی صحنهی تئاتر کار کردند، بهتر است بگویم زندگی کردند.
-نه فقط در ایران که همه جای دنیا، همین مسئله هست. الان بزرگترین بازیگران آمریکا هم با تئاتر بیگانه نبودهاند و نیستند.
*بله همین است. اما الان در کشور ما خیلی از بازیگرها تئاتر کار نکردهاند.