جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: ویراستار خرابکار
«ویراستار خرابکار» عنوان کتابی است نوشتهی کرول فیشر سَلِر. «ویراستار خرابکار» کتابی است در باب ویرایش و فراتر از آن. حتی شاید بتوان آن را دستورالعملی کوتاه، خودمانی و مشفقانه برای بهبود مناسبات انسانیِ حرفهای خواند، اما نه نصیحتگونه و ملالآور. متن اصلی طنز ظریف و قلقلکدهندهای دارد. نویسنده از مثالهای دستور زبانی و آیین نگارشی در توضیحِ نکتههایی ورای یادگیری دستور و نگارش سود برده است. نویسندگان و ویراستاران هر سال بیش از سه هزار سؤال دستورزبانی و شیوهنامهای به بخش پرسش و پاسخ شیوهنامهی آنلاین شیکاگو میفرستند، پرسشهایی گاه مرموز و گاه واقعاً خندهدار، ویراستاری به نام کرول فیشر سلر این سؤالها را تکتک میخواند و اغلب شاهد درگیریهای بینتیجه میان ویراستاران و نویسندگانی است که بر سر «درست» و «غلط» شیوهی نگارش با هم به توافق نمیرسند. سلر در این کتاب با کنار گذاشتن این نگاه خصمانه، عملاً به ویراستاران راه و چاهی نشان میدهد که خود را با این شرایط وفق دهند تا محیط کار و اعصابشان سالم بماند. از آداب رایانامهنگاری گفته تا مدیریت ضربالاجلها، کنار آمدن با نویسندگان بدقلق و اینکه کی باید خودکار قرمز را زمین گذاشت. «هدف» سلر از توصیف رویکردش «این نیست که چگونه ویرایش کنیم، بلکه میخواهد بگوید چگونه از ویراستاری سر سلامت به گور ببریم!» کرول فیشر سلر ویراستار ارشد انتشارات دانشگاه شیکاگو و ویراستار بخش پرسش و پاسخ شیوهنامهی آنلاین شیکاگو است. جاناتان اوون دربارهی این کتاب مینویسد: «چه در ویراستاری زبدهاید و چه تازهوارد این حیطه شدهاید، ویراستار خرابکار توصیههای حکیمانهای دارد که همهی ابعاد این کار را پوشش میدهد. این کتابی است که باید در کتابخانهی هر ویراستاری باشد.»قسمتی از کتاب ویراستار خرابکار:
اگر درست ندانیم چه میکنیم، دقتمان در ویرایش به دردمان نخواهد خورد. ویراستار جوانی، که روزی رئیسش بودم، مینشست با وسواس هزاران ویرگول میان اسم نویسنده و سال نشر اثر را در مراجع داخل پرانتز میگذاشت (مانند ادواردز، ۱۹۸۱). اگر آن همه دقت را در خواندن شیوهنامه شیکاگو به خرج میداد، میفهمید که براساس این شیوه نامه گذاشتن آن نوع ویرگول اصلاً لازم نیست. (حتی اگر کمی از ویرایش بیشتر میدانست، فارغ از اینکه شیوهنامه شیکاگو چه میگوید، خودش میفهمید نباید آن ویرگولها را بگذارد.) نکته اینجاست که وقتی میگویم دقت، در واقع منظورم دانش و آگاهی است. اگر از روال و قواعد روزآمیز نگارش و دستور زبان آگاه نباشیم، سر در نمیآوریم که به کدامیک از نکتههای ریز درون متن باید توجه کنیم و به کدامیک نباید. وقتی شروع به خواندن متنی میکنیم، اگر به مشکلات متن واقف نباشیم حتی اگر موشکافترین آدم روی زمین باشیم، سرخوشانه از کنار همه ایرادهایی که باید زنگ هشدار را در مغزمان به صدا درآورند خواهیم گذشت. پس گام اول در بادقتشدن، مطالعه شیوهنامه مربوطه است. اگر شیوهنامه مورد نظر کتاب قطوری مانند شیوهنامه شیکاگو باشد، میتوان بهتدریج آن را مطالعه کرد. اما باید شیوهنامه را دم دست نگه داریم و عادت کنیم به آن رجوع کنیم. اگر برای کارمان به شیوه نامه خاصی نیاز نیست، بهتر است شیوهنامهای را انتخاب کنیم که بیشتر از آن خوشمان میآید. اگر تازه به دنیای ویرایش قدم گذاشتهایم آن ورد مقدس یادمان باشد: «از همان اول کار به متن آسیب نزنیم.» یادمان نرود نویسنده گنجینه دانش است. ممکن است از شیوهنامهای که از آن استفاده میکنیم سر در نیاورد، اما در دو چیز تخصص دارد که ممکن است ما نداشته باشیم. یکی اینکه به موضوع بحث مسلط است و دیگر اینکه سطح دانش خواننده اثرش دستش است. در بیشتر کارهای ویرایشی، مشکلاتی پیش میآید که باید آنها را به نویسنده واگذار کرد. با این کار اعتبارمان نیز لطمه نخواهد دید. اگر وانمود کنیم به زبان یوروبایی مسلطیم، اعتبارمان خدشهدار میشود؛ ولی همهی کارها را هم نباید بر گردن نویسنده انداخت. (مثلاً بهتر است بنویسیم لطفاًَ توجه داشته باشید که اینجا هیچکس بخشهای مربوط به زبان یوروبایی را بازبینی نمیکند.) باید وظیفه خود را انجام دهیم. حواسمان را جمع کنیم و ببینیم آیا نویسنده دقت به خرج داده یا نه، و اگر لازم است سیخونکی به او بزنیم.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...