جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: وقتی به فوتبال فکر میکنیم به چه فکر میکنیم
آیا فوتبال دویدن ۲۲ نفر دنبال یک توپ است؟ به نظر شما فوتبال فقط سرگرمی است و کارکرد آن فقط ایجاد دلمشغولی برای عامۀ مردم است؟ همواره این باور وجود دارد که فوتبال موضوعی دمدستی و سطحی به شمار میرود که ارزش توجه قشر روشنفکر جامعه را ندارد؛ اما آیا بهراستی فوتبال تداومش را فقط از سرگرمکننده بودن به دست آورده؟ برای پاسخ به این پرسشها نیازمند دیدگاهی جامع هستیم و باید کمی بیشتر به آن بیندیشیم. در این کتاب، سایمون کریچلی به ما جنبههای عمیقتر و اجتماعی فوتبال را نشان میدهد. جنبهای که به احتمال زیاد تابهحال به آن فکر نکردهایم و پنهان مانده. فوتبال چنان لذتآفرین و فراگیر است که زن و مرد، کارگر و معلم، طبیب و استادِ دانشگاه، همگی با سن و سال و تجارب متفاوت شیفتۀ آن هستند و با بهره گرفتن از آن توانستهاند به شادابی، صمیمیت و عشق برسند. ورزشی که بارها توانسته مردمی را از طبقههای اجتماعی مختلف، یک دل و متحد کنار هم گرد آورد. در هیچ جای کرۀ زمین، فوتبال موضوعی پیش پا افتاده به شمار نمیآید و همانطور که در برزیل و انگلستان محبوب است، در ایران و کرهجنوبی نیز مورد علاقه است. همانگونه که مردمان امریکای جنوبی گفتهاند: فوتبال تنها زبان در گیتی است که به مترجم نیازی ندارد. موضوع دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که عامهپسند بودن این ورزش، نهتنها نکتهای منفی محسوب نمیشود، فرصتی است برای شناخت جامعه و ایجاد تأثیر مثبت. با وجود اینکه تا به امروز، کتابهای خوبی دربارۀ فوتبال به چاپ رسیده، آثاری که نگاهی جامع و کامل از منظر فلسفی و اجتماعی به این ورزش داشته باشد، انگشتشمار بوده است. سایمون کریچلی که خود استاد دانشگاه و فیلسوفی علاقهمند به فوتبال است، در این کتاب، تلاش کرده تا جنبههای مختلف و عمیق این ورزش را آنچنان که هست، ترسیم کند.قسمتی از کتاب وقتی به فوتبال فکر میکنیم به چه فکر میکنیم:
فوتبال مثل نمایش است. مردم هم همین را میگویند. با این تفاوت که از نظر من، فوتبال نمایشی حقیقیتر ار تئاتر است. اگر تئاتر در قرن پیش، با وجود تلاش قهرمانانه نمایشنامهنویسانی چون برشت، آرتو، گروتوفسکی، پیتر بروک و ریچارد شکنر، کمرمق بوده، متأسفانه امروزه شاهد مرگ و تجزیه شدن آن هستیم. تلاش این بزرگان تنها مایۀ تسلی احساسات آزادیبخش و روشنفکرانه بوده است؛ اما نمایش در فوتبال زنده است و حیات خود را بهگونهای دیگر ادامه میدهد. تلاشهای مصرانۀ گروه تئاتر زنده که در سال ۱۹۴۷، در نیویورک بنیان نهاده شد و تا به امروز فعالیت دارد، حاکی از این موضوع است که تئاتر در حال مرگ است و به سوی سرنوشتی مشابه اپرا حرکت میکند. فوتبال فقط شبیهترین تجربه به نمایشهای باستانی در آتن یا اپیداروس که تعداد تماشاچیان آن به پانزده تا هجده هزار نفر میرسید نیست، بلکه توسط مشخصۀ مشترکِ دیگری که با تئاتر باستان دارد نیز تعریف میشود و آن سرنوشت است. مسأله این نیست که فوتبال یگانه ورزش حقیقی است، مسلماً این ادعا غلط است، بلکه با معیارهای تعریفشده، اتفاقاً ورزش هم نیست. آنگونه که هال فاستر، منتقد هنر و طرفدار لیورپول یکبار به من گفت، فوتبال صحنهای است که کشمکشهای نهان سرنوشت در آن آشکار میشود، به خصوص سرنوشت ملی. برای مثال مشاهدۀ تیم انگلستان درحالیکه سلانهسلانه و شکستخورده از تورنمنت بینالمللی دیگری بیرون میآید و انگار دست به خودکشی دست جمعی میزند. آخرین نمونهاش تحقیر ۲ بر ۱ مقابل ایسلند در جام ملتهای اروپا در سال ۲۰۱۶٫ فوتبال نمایش هویت است -خانواده، قبیله، شهر، ملیت؛ اما ترسیم هویتی که با اشکالی پیچخورده، دشوار و در حال ریزش گره خورده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...