جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: نقاش زندگی مدرن
مجموعه مقالاتی از شارل بودلر، ترجمۀ روبرت صافاریان. مقالههای این کتاب، دربرگیرندۀ مهمترین نوشتههای بودلر در زمینۀ نقد ادبی و هنری است که جاناتان مِین به زبان انگلیسی منتشر کرده است. گفتنی است که نقدهای ادبی و هنری بودلر فقط بعد از مرگ او و در قالب دو کتاب، به نام کنجکاویهای زیباییشناختی (۱۸۶۸) و هنر رمانتیک (۱۸۶۹) منتشر شدند. هدف بودلر از نوشتن این مقالهها، فقط انتشار آنها در نشریات ادواری آن زمان بوده است. میراث نقادی بودلر، نقطۀ عطفی است در تحول فهم ما از هنر. حال باید همۀ آن کیفیتهای دیگر را نیز به آن بیفزاییم -بینش شاعرانه، تیزبینی، توصیفهای درخشان و کیفیت انسانی پنهان در آنها- و نتیجه، منتقدی است که هرچند ممکن است در ارزیابیهایی خاص، با او موافق نباشیم، اما کافی است یکبار چیزی از او بخوانیم تا دیگر هرگز فراموشش نکنیم.قسمتی از کتاب نقاش زندگی مدرن:
دلاکروا بسیار صرفهجو بود؛ این تنها راهی بود که یافته بود برای اینکه به موقعش بتواند سخاوتمند باشد. من میتوانم این را با نمونههای بیشماری اثبات کنم، اما تردید دارم بدون اجازۀ دلاکروا و بدون اجازۀ کسانی که برای تشکر از او دلایل جدی دارند، این کار را بکنم. لطفاً توجه داشته باشید که سالیان درازی نقاشیهای او بسیار بد به فروش میرفت و کارهای تزئینی او تقریباً تمامی حقوق او را به هدر میدادند و عملاً ناچار میشد از جیب خودش خرج کند. وقتی هنرمندان نیازمند اظهار تمایل میکردند یکی از تابلوهای او را داشته باشند، دلاکروا نشانههای بیشماری از تحقیر پول به نمایش میگذاشت. مانند پزشکان لیبرالِ سخاوتمندی که گاهی انتظار دارند در برابر خدمات حرفهایشان پول دریافت کنند و گاهی این خدمات را رایگان عرضه میکنند، تابلوهای خود را هدیه میکرد یا صرفاً مبلغی جزیی برای آنها دریافت میکرد. و سرانجام، جناب سردبیر، نباید فراموش کنیم که انسانهای برتر بیش از دیگران ناچارند مراقب استحکامات دفاعی خود باشند. میتوان گفت که تمامی جامعه با آنها در جنگ است. برای اثبات این امر نمونههای فراوانی وجود دارد. نزاکت آنها سردی نام میگیرد؛ سخنان کنایهآمیزشان، هر اندازه میکوشند آنها را تلطیف کنند، به کینتوزی تعبیر میشود؛ و صرفهجویی آنها، مالاندوزی به حساب میآید. اما اگر از سوی دیگر این موجود بیچاره عاقبتاندیش نباشد، جامعه خواهد گفت: حقش است! فقرش کیفر ولخرجیهایش است! با اطمینان میتوانم بگویم در زمینۀ پول و امور مالی دلاکروا کاملاً مانند استاندال میاندیشید- اندیشهای که بزرگی و دوراندیشی را با هم آشتی میدهد. استاندال میگفت: آدم معقول باید خود را وقف کسب هر آن چیزی بکند که جداً به آن نیاز دارد تا به کسی وابسته نباشد (در روزگار استاندال، این به معنای درآمدی معادل ۶۰۰۰ فرانک بود)؛ اما وقتی این امنیت را به دست آورد، اگر باز هم وقت خود را صرف افزایش ثروتش بکند، شیادی بیش نیست. جستوجوی آنچه ضروری است و تحقیر آنچه زاید است-این رفتاری است که مرد عاقل و یک انسان شکیبا باید در پیش بگیرد. یکی از دغدغههای بزرگ نقاش ما در واپسین سالیان حیاتش داوری آیندگان دربارۀ آثارش و عدم اطمینان از ماندگاری آنها بود. یک آن تخیلِ همواره حساسش با اندیشۀ شکوهی ابدی شعله میکشید و سپس به تلخی از شکنندگی و ناپایداری بومها و رنگها سخن میگفت. در اوقات دیگر با حسادت دربارۀ استادان قدیمی سخن میگفت که این بخت را داشتند که توسط چاپگران و گراوورسازان ماهر برگردانده شوند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...