جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: نامه‌های نیچه

معرفی کتاب: نامه‌های نیچه نامه‌های نیچه با ترجمه مجید هوشنگی از انتشارات جامی، گزینشی از مکاتبات خصوصی فردریش نیچه است که در قالب مجموعه‌ای پنج جلدی، بین سال‌های ۱۹۰۹-۱۹۰۰، در آلمان منتشر شده است. امروزه در سراسر جهان، نامه‌‌های خصوصی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های تکمیلی برای نشان دادن تصویر ادبی یک شخص است که رفتار صمیمانه‌ی او و جنبه‌ی خودمانی ذهن و شخصیت نویسنده را آشکار می‌کند. ارزش ویژه و فوق‌العاده‌ی مکاتبات خصوصی نیچه، این است که ما در اینجا نویسنده‌ای داریم با متناقض‌ترین جنبه‌ها، پیامبری برخوردار از وحی و الهامی تقریباً مافوق انسانی، زاهدی سکنی گزیده در بیابانی از توده‌های یخ که می‌توان گفت به دره‌ای مسکونی نزول کرده، به دشتی آشنا، جایی که او یک شکل انسانی و یک زبان انسانی به خود گرفته، جایی که او یک قلب انسانی و یک همدردی انسانی را به نمایش می‌گذارد. کسی که هنوز در تردید است که در پس عیب‌جویی‌های تند نیچه از دوران خود، به یک عشق سوزان نسبت به بشریت و اشتیاق به پیش بردن آن تا سرنوشتی با شکوه‌تر و باورمند بوده است؛ کسی که هنوز با چشم حقارت به متفکری نگاه می‌کند که اندیشه‌های او با گرمی و نابهنگام همچون سنگ‌ها و گدازه‌های آتش از آتشفشانی فعال بیرون انداخته شده است؛ تمام شک‌گرایان و جملگیِ دشمنان نیچه، علاقه‌مند خواهند شد تا در نامه‌های او، نیچه‌ای دیگرگونه ببینند، نیچه‌ای که یک دوست خوب، پسری فداکار، برادری مهربان و یک دشمن بخشنده که تاریخ ادبی جهان با تمام دعوی‌ها و حسدهایش، برای زمان‌های دراز، انس خوبی در مواجهه با همچون اویی نداشته است. دوستان نیچه -لوترن پاستور کولروس دوستان فراوانی از سرزمین‌ها و در میان همه‌ی نژادها- خوشحال خواهند شد که قهرمان خود را در نور آرزوها و تصورات خود ببینند درحالی‌که دشمنان نیچه، محدود به اقرار آنچه در زندگی فیلسوف اسپینوزا اقرار کرده است می‌شوند: «او مردی بوده است نه طرفدار ارتودوکسی محض و نه ملحد، اما او در پیش برد زندگی خود، خردمند و خوب بود.»

قسمتی از کتاب نامه‌های نیچه:

نیچه به بارون کارل فون گرسدورف پایان ژانویه‌ی ۱۸۶۷، لایپزیک. دوست عزیز من، در اوایل ماه ژانویه در ناومبورگ من نیز در کنار بستر مرگ یکی از اقوام نزدیک ایستاده بودم. در کنار مادر و خواهرم، این بانوی عزیز بسیار مورد مهر و احترام من بود. او همیشه علاقه‌ی زیادی به شغل من نشان می‌داد و با او به نظرم می‌رسد تکه‌ی کاملی از گذشته‌ام و به‌خصوص کودکی‌ام را گم کرده‌ام. بااین‌حال، دوست عزیز بی‌نوا و پریشانم، وقتی نامه‌ی شما را دریافت کردم، با اندوهی عمیق‌تر منقلب شدم. تفاوت این دو مرگ بسیار عظیم به نظر می‌رسد. آنجا در ناومبورگ، زندگی آن بانو که لبریز از اعمال خوب بود سرانجام به پایان رسید و علیرغم شرایط نامناسبی که داشت، حداقل سنین پیری را درک کرد. ما همگی احساس می‌کردیم که نیروی ذهن و بدن او تمام شده بود و بخاطر اینکه عاشقش بودیم، احساس می‌کردیم مرگ او را زود در آغوش گرفته است. اما چه چیزهایی که با مرگ برادر شما از دست دادیم و من برای آن‌ها احترام و ارزش قائل بودم! ما یکی از گوهرهای شریف و نجیب رومی را از دست دادیم که رم می‌توانست در اوج خود برای داشتن چنین کسی به خود ببالد. کسی که شما به عنوان برادرش، بیشتر می‌توانید به آن ببالید. چرا زمانه‌ی رنجور و بیچاره‌ی ما، چنین شخصیت‌های قهرمانی را به‌ندرت خلق می‌کند؟ اما شما می‌دانید که گذشتگان در مورد این موضوع چه اعتقادی داشتند: آنان که خدایان دوستشان دارند، در جوانی می‌میرند. چقدر عجیب که چنین قدرتی ممکن بود به دست آید! به عنوان الگویی از اعتمادبه‌نفس و تلاش‌های باشکوه، به عنوان نمونه‌ای از یک شخصیت مصمم، راستین با خود و بی‌علاقه به جهان و نظرات آن، چه قدرت و راحتی می‌توانست برای هزاران گرفتاری در گرداب رام‌نشده‌ی زندگی به دست آید؟ من به‌خوبی می‌دانم که این امتیاز برای شما معنای عمیق‌تری دارد، زیرا همان‌طور که اغلب در گذشته به من می‌گفتید، او ایده‌آلی که شما آرزویش را داشتید برایتان می‌ساخت، ستاره‌ی ثابت راهنمای شما در میان تمام بزرگراه‌‌ها و کوچه پس کوچه‌های پر پیچ‌وخم زندگی. مرگ او بی‌شک بزرگ‌ترین ضربه‌ای بوده است که تابه‌حال خورده‌اید! اکنون، ای دوست عزیز قدیمی، آن‌طور که از لحن مویه‌های شما پی بردم در میان تجربیات تلخ خود فهمیده‌اید که چرا شوپنهاور ما، رنج و مصیبت را به عنوان بهترین مسیر برای انکار خواست و اراده برای یک سرنوشت باشکوه، ناگزیر و ضروری دانسته است. شما همچنین درد را تجربه کرده‌اید؛ نیرویی مخرب، از درون آرام‌بخش و نیروبخش.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.