جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: مُردن

معرفی کتاب: مُردن اثری است از آرتور شنیتسلر به ترجمه علی اصغر حداد. شنیتسلر نوول مردن را میان فوریه و ژوئیه‌ی ۱۸۹۲ نوشته. آن زمان سی ساله بود. مردن نخستین بار در سه شماره از مجله‌ی نویه دویچه روندشائو چاپ شد. سپس انتشارات فیشر آن را در سال ۱۹۹۴ به صورت کتابی مستقل منتشر کرد. به این ترتیب، مردن نخستین اثر شنیتسلر است که به صورت کتابی مستقل چاپ می‌شود. شنیتسلر این نوول را پیش از چاپ در جمع تعدادی از دوستان ادیب خود، از جمله هوگو فون هوفمنزتال و ریشارد بر هوفمن خواند و بعد در دفتر خاطرات خود نوشت: موفقیتی پیشبینی نشده. کلماتی مانند بسیار عالی و فوق العاده بارها طنین انداخت. آرتور در آستانه‌ی قرن بیستم، روانکاوی به ویژه در وین رواج پیدا می‌کرد و شنیتسلر فعالیت ادبی خود را از همان آغاز تحت تاثیر این جریان آغاز کرد. پس از تیل سوزنبان اثر گرهارد هاپتمن که در سال ۱۸۸۸ منتشر شد، مردن دومین اثر داستانی است که به زبان آلمانی با نگاهی روانکاوانه نوشته شده است.

قسمتی از کتاب مردان:

روزی که تصویر خواب‌های آشفته‌اش ناپدید شد، بیش از پیش احساس فلاکت کرد! از این رنج می‌برد که اصولا چرا این تصویر ظاهر شده است. دلش از ترحم به حال فلیکس سخت به درد آمد. همین که به یاد آگاهی و ناامیدی او می‌افتاد، پشتش می‌لرزید. چقدر دوستش داشت و با نزدیک شدن هر چه بیشتر روزی که به ناچار او را از دست می‌‌داد، هر لحظه صمیمانه‌تر به او عشق می‌ورزید. آخ، در این که پاسخش چه خواهد بود، نمی‌توانست شکیوجود داشته باشد. در کنار فلیکس ماندن، با او رنج بردن ، این چه کم بود! به انتظار مرگ نشستن او را نظاره کردن وحشت چندین ماهه‌ی مردن را با او چشیدن، این همه چه کم بود. ماری می‌خواهد بیش از این به او یاری کند. بهترین، باارزش‌ترین یاری. اگر به او قول بدهد که خود را بر مزارش خواهد کشت، فلیکس در این شک می‌میرد که آیا او واقعا به قولش وفا خواهد کرد؟ ماری برآن است که با او، نه پیش از او بمیرد. وقتی فلیکس پرسشش را دوباره مطرح کند، ماری آن قدر توان خواهد داشت که بگوید: بیا به این زجر پایان بدهیم! با هم بمیریم، حالا بمیریم! و در مدتی که سرمست این فکر بود، آن زنی پیش چشمش ظاهر شد که تصویرش را لحظه‌ای پیش دیده بود-زنی که در نسیم نوازشگر صبحگاهی با شتاب از میان کشتزارها می‌گذشت، رو به سوی شادی، به سوی زندگی، زنی که خود او بود، حقیر و پست.  
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.