جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: مردانگی ایرانی

معرفی کتاب: مردانگی ایرانی «مردانگی ایرانی» عنوان کتابی است به قلم سیوان بالسلو که نشر همان آن را به چاپ رسانده است. گذار از حکومت سلسله‌ی قاجار به حکومت خاندان پهلوی تغییراتی را در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران ایجاد کرد. این کتاب با تمرکز بر مفهوم مردانگی در ایران، انگارها و باورها، قوانین و مقررات، جنبش‌های سیاسی و رویّه‌های اجتماعی مردان را واکاوی می‌کند تا نقش آنان را در تاریخ اخیر ایران، از دید مطالعات جنسیتی، روشن کند. بالسلو در این کتاب نشان می‌دهد که چگونه مردان در دوره‌ی رضاشاه متفاوت از اواخر دوره‌ی قاجار لباس می‌پوشیدند، عمل می‌کردند، سخن می‌گفتند و فکر می‌کردند. به علاوه، توضیح می‌دهد که چطور انگاره‌ی مرد ایرانی شایسته‌ طی آن دهه‌ها تغییر کرد. او، با شرح اینکه چگونه طبقه‌ی ممتازِ در حال ظهورِ مردانِ تحصیل‌کرده در غرب، در بخشی از کوشش خود برای کسب تفوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، الگوی تازه‌ای را از مردانگی ساخت و ترویج کرد، بیان می‌کند که چگونه این الگوی تازه بازتاب‌دهنده‌ی تحولات گسترده‌تری از جمله ظهور ملی‌گرایی و فرایند نوگرایی، در جامعه‌ی ایرانی آن زمان است. این کتاب با موضوع ظهور و توسعه‌ی الگوی جدیدی از مردانگی سروکار دارد که در اواخر قرن نوزدهم در ایران تطور پیدا کرد و متعاقباً در دوره‌ی رضاشاه پهلوی، تفوق و استیلا یافت. این کتاب آرمان‌ها و تصاویری را دنبال می‌کند که مردانگی مسلط جدید را شکل داد و نمودها و رفتارها و تجارب مردان ایرانی که تجسم این نوع از مردانگی بودند و به آن می‌پرداختند و تقلیدش می‌کردند یا اصلاً آن را نمی‌پذیرفتند. در ایران اواخر قرن نوزدهم «مرد واقعی» به حساب آمدن معنای کاملاً متفاوتی داشت تا ایران میانه‌ی قرن بیستم. در دوره‌ی رضا شاه، مردان به شیوه‌ای جدید زندگی می‌کردند، لباس می‌پوشیدند و رفتار می‌کردند؛ همچنین، عقاید و باورهای جدیدی درباره‌ی علم، آموزش، میهن‌پرستی، عشق، ازدواج، تمایلات جنسی و بدن خود داشتند. این تغییرات تصادفی نبود، همان‌طور که مردانگی ناشی از طبیعت نیست، بلکه متأثر از تاریخ است، این موارد هم مشروط به عملکرد نیروهای اجتماعی_فرهنگی و سیاسی به‌خصوصی بود، به شیوه‌ای فرهنگی تولید می‌شد و افراد و گروه‌ها آن را فعالانه و از طریق القا و اجبار ترویج می‌کردند. این کتاب نگاهی دارد به مردانی که حامی این مردانگی جدید بودند و آن را تجسم می‌بخشیدند و نیز به این که چگونه مجموعه‌ای از تصاویر، عقاید و رویه‌ها در خدمت علایق اعتقادی و مادی قرار می‌گرفت. همچنین، نظری می‌افکند به مردانی که مشمول مردانگی جدید نمی‌شدند و اینکه مردانگی‌های متفاوت ایشان چگونه تصویر و تصور می‌شد. مطالعه‌ی شکل‌گیری و تغییرات مردانگی سلطه‌گر در ایران به‌خودی‌خود مهم است؛ البته کتاب حاضر مطالبی بیش از این ارائه می‌دهد. جست‌وجوی آرمان‌های مردانه‌ی متغیر و نمودها، رفتار و هنجارهایش به ما امکان می‌دهد برخی از مهم‌ترین و پژوهیده‌ترین فرایندها را در تاریخ ایران نوین، از منظر جنسی جدیدی بیازماییم: منظری که زنان در مرکز توجهش نیستند. ایران در طول دوره‌ای که در اینجا بررسی می‌شود، ظهور میهن‌پرستی، پدید آمدن طبقه‌ی ممتاز جدید شهری و پیدایش و توسعه‌ی شیوه‌های جدید آموزش را تجربه می‌کند. در این دوره، ایران شاهد پروژه‌های گوناگون تجددگرایانه است، از تأسیس دولت مرکزی، دیوان‌سالاری دولتی و ارتش، از طریق ایجاد زیرساخت‌های حمل‌ونقل و ارتباطات گرفته تا معرفی و استفاده از پوشاک غربی، فعالیت‌های اوقات غربی و اشکال جدید خانواده. با اینکه بسیاری از پژوهش‌ها در سال‌های اخیر، به جنبه‌ی جنسیتی این فرایندها توجه کرده‌اند، معمولاً تمرکزشان یا بر زنان بوده یا بر تأثیراتی که این نوگرایی‌ها بر زندگی زنان داشته است. این کتاب بر آن است که این پژوهش‌ها را با تمرکز بر طرف مذکر معادله‌ی جنسیت تکمیل کند.

قسمتی از کتاب مردانگی ایرانی:

فُکُلی‌ها در دوره‌ی رضاشاه توجه خیلی کمتری به خود جلب کردند. یکی از توضیحات آن می‌تواند تغییر روابط قدرت بین ایران و غرب باشد. رضاشاه فرمانروای قدرتمندی بود که در جهت بهبود جایگاه بین‌المللی ایران عمل می‌کرد. او ارتش را تقویت کرد، شورش‌های محلی را سرکوب نمود، توافقات مطلوب‌تری را در مذاکره با شرکت‌های نفتی انگلیسی_ایرانی حاصل کرد و مجموعه اصلاحاتی را آغاز کرد که برای تبدیل ایران به قدرتی نوین طراحی شده بود. به‌رغم اینکه ایران هنوز فاصله‌ی زیادی تا برابری با قدرت‌های خارجی داشت، ممکن است درک معاصران رضاشاه از توازن تغییریافته‌ی قدرت، که در میان ایرانیان تحصیل‌کرده گسترش یافته بود، دشمنی را نسبت به آراء و رویه‌های غربی کاهش داده و به این ترتیب نقش نمادین فکلی‌ها را به حاشیه رانده باشد. توضیح دیگر را می‌توان در قانون اصلاح پوشاک یافت که حکومت رضاشاه در سال ۱۳۰۷ ه.ش اجرایی کرد. این اصطلاحات نوع پوششی را به مردان معرفی کرد که شامل کت‌وشلواری به سبک غربی و کلاه می‌شد و برای همه‌ی مردان، غیر از روحانیانی که از حکومت مجوز داشتند، اجباری بود. از آنجا که برجسته‌ترین ویژگی بصری فُکُلی لباسش بود، این اصلاحات تمایز بین پوشندگان لباس ایرانی و غربی را کم‌رنگ کرد و احتمالاً از میان برداشت. به جای تقلید از غرب از موضع ضعف، حالا این کار نوع متفاوتی از سازوکار قدرت را میان حکومت و شاه از یک سو و شهروندان از سوی دیگر، به نمایش می‌گذاشت. پوشیدن کت و شلوار غربی تبدیل شد به بخشی از شهروند (مرد) منضبط و قانون‌مدار بودن. از آنجا که ایرانیان تجددخواه تبدیل شدن ملت ایران را به ملتی منضبط و قانون‌مدار از منابع قدرت ملی تلقی می‌کردند، فکلی‌ها که عمدتاً با لباس خود مشخص می‌شدند، از گفتمان عمومی ایران در عرصه‌ی اقتدار ملی و مردانگی ناپدید شدند. پس از کناره‌گیری رضاشاه از قدرت و اشغال ایران به دست متفقین در سال ۱۳۲۰ ه.ش و طی سال‌های آغازین حکومت محمدرضا شاه، توازن قدرت بار دیگر به هم خورد. ایران باز هم تحت اشغال خارجی بود و شاهی جوان‌تر و تا آن زمان ضعیف‌تر، جایگزین شاهی قدرتمند شده بود. تا مدتی، دستورالعمل‌های مربوط به پوشش از اجبار افتاد و ناتوانی ایران در مقابله با قدرت‌های بزرگ جهان مشهود بود. طی جنگ و پس از آن، بسیاری از ایرانیان مشغول به تحصیل در خارج به کشورشان برگشتند. شخصیت فکلی‌ها باز در کاریکاتورها و همچنین در داستان‌ها و بر پرده‌ی سینما پدیدار شد. مرد غرب‌گرا و بعدتر زن غرب‌گرا، بار دیگر تبدیل به نمادهای ضعف و فساد شدند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.